. بهار در قدمت ،چون که گل فشانی کرد خزان به پای تو خود را فکند وفانی کرد شکفت تاگُل روی، توجبرئیل امین به باغ غرق گُل وحی، نغمه خوانی کرد به پاس مقدمت ای گُل،فرشته ی رحمت نثارراه توگُل های آسمانی کرد تورا به گلشن عصمت، چو ارمغان دادند دراین بهشت علی، ازتو باغبانی کرد تومیهمان عزیز حریم وحی شدی که ازتو دست خداوند، میزبانی کرد مدینه غرق سرور ونشاط وشادی شد که شاد شد،دل زهرا و شادمانی کرد بلور اشک تودل بُرد از همه، امّا حسین با نگهش ،از تودل ستانی کرد گُل از مرام تو آئین زندگی آموخت «که پاک آمدو پاکیزه زندگانی کرد» صبوری توبه مکتب، فروغ بینش داد نصیب گلشن دین، نورجاودانی کرد به سرفرازی تو،سرو سرفرازی نیست اگرچه قدّ تورا ،بار غم، کمانی کرد خدابه همره نام حسین وعاشورا شکوه وجلوه ی نام تورا ،جهانی کرد میان شعله ی آتش، به غیرتو زینب چه کس زگلشن توحید، پاسبانی کرد پس ازقیام حسینی ،چوخطبه می خواندی جهان برای تواحساس قهرمانی کرد کمربه محوستم بسته بودی ودشمن به پیش عزم تو،اظهار ناتوانی کرد دوباره طبع« وفایی»،به پای مدحت تو نظـربه گلشن غـرق گُل ،معانی کرد ✍️ .