. علیه_السلام یتیم شدن بازم یتیما غمی نشسته تو دلاشون دیگه کسی تو‌ شهر کوفه دل نمی سوزونه براشون چند شبه که بازی نکردن با قهرمانِ زندگی شون دارن از این غم جدایی دق می کنن یکی یکی شون دیگه نمیاد اون آقایی که خنده رو لبا می آوُرد مهربونی که نیمه شب ها برا همه غذا می آوُرد وامیکنه به سختی دیگه دیده هاشو حضرت مولا ذکر لب همه ، علیه ذکر لبِ علی، یا زهرا داره میره دیدن زهراش شب رسیدن به نگاره بچه ها دیدن پای بستر شیر خدا چه بی قراره دردل علی رو تنها تو کوفه گوش چاه شنیده مدینه رو یادش نمیره که اونجا داغ یاس و دیده ✍ .