. علیه السلام ✍حاج ابوالفضل جدیان شربیانی و سید امیر حسین خوشرو ✍ ➖➖➖ تو هوای حرمت نفس‌کشیدن می مونه همیشه یادم چه سلامی به تو دادم تا شدم محو تماشات۲ روبه‌روت وایسادم و ابریه چشمام من به‌جز این‌که ببارم برا تو کاری ندارم تا شاید خوب بشه زخمات۲ خوش‌حالم ازاین، عمری‌که گذشت با روضه‌ی تو رحمت به‌کسی، که من رو آورد تا روضه‌ی تو «جان اباعبدالله، اباعبدالله، اباعبدالله»۳ --- به‌ضریحت که رسید دخیل چشمام خودمو به‌تو سپردم من بهت پناه آوردم که نجاتم بدی آخر۲ نکنه که ازچشات یه‌روز بیفتم نوکرت رو سربه‌راه کن یه‌بارم منو نگاه کن قسمت میدم به مادر۲ کی درد منو، جز تو میدونه؟ ای نعم الامیر من خسته شدم، ازدست خودم دستامو بگیر «جان اباعبدالله، اباعبدالله، اباعبدالله»۳ ➖➖➖ 👇