گرفته نورِ خود از گنبد و مناره‌ی مشهد که هست قابلِ رؤیت مَه و ستاره‌ی مشهد شده‌ست گرم، دل از عشقِ پر شراره‌ی مشهد که کرده‌ام هوسِ دیدن دوباره‌ی مشهد شده دلم همه را نائب الزیاره‌ی مشهد رئوف آل محمد، همه کس است برایم غبار چوب‌پرش هم مقدس است برایم محبتش به مُحبش مشخص است برایم رواق‌های حریمش که نه، بس است برایم، طواف حاشیه و گوشه و کناره‌ی مشهد "حرم" که عرش خدا نیست دلپذیرتر از آن که نیست جای دگر در صفا شهیرتر از آن به وصف آن قلمِ شاعران فقیرتر از آن که هست دایره‌ی واژگان حقیرتر از آن، که واژه داشته باشد به استعاره‌ی مشهد غزل به وصف حریمش رسد به اوج طراوت حرم نگو که لطافت، حرم نگو که قیامت اگر که زائر عرش است زائرش به روایت درست هست بگوییم در مقامِ شباهت: جنان خلاصه‌ای و کبریا عصاره‌ی مشهد غنی‌تر است هر آنکس در این حریم گداتر کنار پنجره تا می‌شود دو چشمِ گدا، تر رسد صدای رضا یا رضا به گوش رساتر حرم در عالم معنا ز جنت است فراتر که نیست جنتِ حق در قد و قواره‌ی مشهد کمک بگیر ز اولاد با سخاوت زهرا که شامل تو شود رحمت مداوم آن‌ها بگیر "امانِ مِنَ النار" را ز رأفت مولا که هم ضمانت عقباست، هم ضمانت دنیا فدای برگه‌ی تضمینیِ دوکاره‌ی مشهد فدای گنبد زردِ به خطِ ثُلث مُنَقَّش حرم که گرمیِ شوقش زند کنایه به آتش فدای جزء به جزئش، به آن توازُنِ دلکَش که ریسه، گنبد و ایوان، به لفّ و نشرِ مُشَوَّش شبیه تاج و نگینند و گوشواره‌ی مشهد جمال حضرتِ ما را مه و ستاره ندارد دلی که تنگ شده جز وصال چاره ندارد خودت برو حرمش حاجت اشاره ندارد که کار خیر نیازی به استخاره ندارد برو که فاقدِ معناست استخاره‌ی مشهد گمان نکن که توانِ قیاس با حرمش هست به هر کجای جهان یک شناس با حرمش هست به قاب‌ها چقَدَر عکس خاص با حرمش هست دلت گرفت، مجالِ تماس با حرمش هست که حفظ کرده‌ام از کودکی شماره‌ی مشهد دمِ طلوع و دمِ مغرب و به وقت شفایی رسد ز صحن عتیقش به گوش عرش، صدایی چه شوکتی! چه شکوهی! چه لحظه‌ای! چه صفایی! همیشه کوک نباشد صدای ساز و صدایی شبیهِ نغمۀ موسیقیِ نقاره‌ی مشهد ✍️ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم