. از ناله افتاده دگر غریب بغداد بیا غریب الغربا برس به فریاد زهر جفا آخر ؛ زد آتشم بابا از تشنگی بر خاک ؛ پا می کِشم بابا بابا رضا جانم ؛ بابا رضا جانم ....... صدای آه و ناله مرا شنیدند به جای یاری همه هلهله کشیدند پشت در حجره ؛ غوغا به پا کردند از تشنگی مُردم ؛ آبی نیاوردند بابا رضا جانم ؛ بابا رضا جانم ....... از بسکه دست و پا زدم رمق ندارم خدا کند که مادرم نیاد کنارم پشت در بسته ؛ تا با سر افتادم من یاد زهرا و ؛ میخ در افتادم بابا رضا جانم ؛ بابا رضا جانم ....... آتش به قلب منِ دل غمین نریزید در پیش تشنه آب را زمین نریزید می سوزم و گویم ؛ با دیده گریان (یاجَدّیَ المظلوم) ؛ (یاجَدّیَ العطشان) مظلوم حسین جانم .👇