. سلام الله علیها داغ پیغمبر حق بدیدم پشت در اه مادر شنیدم فرق بشکسته ی مرتضی را با دو چشمان خود من بدیدم پاره های دل مجتبی را غصه و درد بی منتها را گریه های حسن بعد مادر شکوه هایش از آن کوچه و در غصه ها با خون دل ها خورده ام من در زمانه رنج بسیار برده ام من زینبم من زینبم من زینبم من 2 داغ هجده عزیزم بدیدم العطش های طفلان شنیدم کربلا در پی شاه بی سر روی خار بیابان دویدم استخوان های سینه بدیدم اه و ناله ز مادر شنیدم پاره های تنه پاره ی را تکه تکه خودم جمع نمودم وای از این قلب هزینم من غریبم خواهم از حق تا حسینم را ببینم زینبم من زینبم من زینبم من2 ساقی و مشک خوشکیده اش را آن لبان ترک خورده اش را فرق بشکافته و چشم خونش قد رعنای پاشیده اش را این همه را به عینه بدیدم گفتنه یا اخایش را شنیدم بهر او شد هراسان حسینم انکسر ظهریش را شنیدم گریه های کودکان را من شنیدم بی کسیه شاه دین را من بدیدم زینبم من زینبم من زینبم من2 کوفه و شام غم را بدیدم زخم زبان و طعنه شنیدم بعد عباس علمدار لشکر دست بسته چه رنج ها کشیدم شام و بزم شراب عیش و نوشش طفل سه سالو درد گوشش طعنه بر سکینه زد حرامی دخترت را حسین کرد نشانی طاقت از کف داده بودم ای حسین جان نور عینم تارو پودم ای حسین جان زینبم من زینبم من زینبم من2 ✍ 👇