. . فاطمه در سه جا گشته عزایش به پا گه پدر گوید و گه حسن و گه رضا با دلی مبتلا می کند ناله ها وامصیبت وامصیبت موسم ماتم حضرت طاها شده پر ز اشک عزا دیده ی زهرا شده تهمتی بر جنون می زند خصم دون وامصیبت وامصیبت در مدینه دلم خیمه ی ماتم زده شعله ی غم به قلب اهل عالم زده در عزای حسن خون چکد از کفن وامصیبت وامصیبت ** وقت پرواز و هنگامه ی هجران شده گوشه ی حجره ای فاطمه مهمان شده اهل عالم همه غرق در زمزمه واغریبا ، واشهیدا .