. مُزد دو ماه اشک... در آخرین لحظه به لبهایم سلام است من را نگویید این مَه ماتم تمام است گر چه به پایان آمده ماتم، ولی باز روضه کماکان در دل ما مستدام است تازه شروع بی قراری های زهراست تازه شروع بی کسی های امام است باید بِگریَم روضه را تا فاطمیه خنده برای من در این وادی حرام است روضه برایم تشنگی می آورد پس.. این ماه ماتم هم، چُنان ماه صیام است ای روضه خوان، از روضه های کوچه بُگذَر آن کوچه ای که روضه اش جان کلام است پایان روضه آن زمان امکان پذیر است که دست مهدی ذوالفقار انتقام است نه؛ مهدی صاحب زمان خود روضه خوان شد چون روضه بر قلب حزین اش التیام است خون می کند گریه به پای روضه ها، او.. ..محزونِ، مادر، آتش، هیزم، ازدحام است ختم کلام ای «ملتمس»، مُزد دو ماه اشک در دست زهرا، دخترِ خیر الانام است .