. اى گشته از سوى يزدان مؤيَّد هستى تو آئينهء روى سرمد از شوق تو مى طپد دل به سينه ذكر دلم شد محمّد محمّد بَلَغَ العُلی بِکمالِهِ - کَشَفَ الدُّجی بِجَمالِهِ   حَسُنَت جمیعُ خِصالِه - صَلّوا علیه و آله اى نور روى تو چون ماه هستى تو از دلم آگاه عيدى امشبم با توست مولانا يارسول الله مولانا يا رسول الله... - گر تو نبودى نبود آسمان ها با تو بهار آمد و رفت خزان ها در مدح تو حق بيان كرده " لَولاك " ديگر به مدحت چه گويند زبان ها تو پيام مهر و محبّتى -تو تمام خوبى و رحمتى تو رسول و ختم نبوّتى - وَ تو هادىِ همه امّتى دلها از عشق تو شيدا نور حق در رُخَت پيدا عيدى امشبم با توست مولانا يا أبَ الزهرا مولانا يا أبَ الزهرا... - شادى گرفته جهان را چه بى حَد از مَقدم صادق آل احمد با ذكرِ يا جعفر ابن محمّد تو عزيز قلب پيمبرى - تو صفاى سينهء حيدرى تو خودت بهشت منوّرى - تو رئيس مذهب جعفرى ديده بر روى تو شائق مخلوق و مَظهر خالق عيدى امشبم با توست مولانا حضرت صادق مولانا حضرت صادق... - مولا دلِ با هدف روزى ام كن يك سينهء پر شعف روزى ام كن ايّام شادىِ زهراى اطهر ايوانْ طلاى نجف روزى ام كن دلم از ولاى تو منجلى - تو پس از رسول به همه ولى تو ميان معركه چون يلى - على يا على على يا على على و عالى و أعلا ولى و والى و والا عيدى امشبم با توست يا حيدر يا على مولا يا حيدر يا على مولا... چشمم ز نور ولاى تو روشن هستى تو مولا و عبدِ دَرَت من شيعه بُوَد با مُحبّ ات مُحبّ و شيعه بُوَد با عدوى تو دشمن به دلم ولاى ابوتراب - منم آشناى ابوتراب شده ام گداى ابوتراب - منم و عطاى ابوتراب دل از مهرت چو آئينه تنها عشق تو در سينه شيعه هست فاطمى باور دارد از دشمنش كينه بر خصم مرتضى لعنت... .👇