گریه کنم روز و شب برای غربت آقایم رسد به آسمون آوایم انیس آه و واویلایم شام و یزید و تشت ز غصه جان رسیده بر لب چه آمده به روز مذهب امان ز ناله های زینب تشت طلا بود هم هجوم بی کران دشمن ترانه ی خزان دشمن و چوب خیزران دشمن زد به لب ثارالله به پیش دختر سه ساله و پرپر از جفا شد لاله در اوج سوز و آه وناله قافله سالار من کجایی ای دوای دردم پی تو هرکجا میگردم تو رو تو قتلگاه گم کردم داغته رو سینم که قلب مضطرم میسوزه پاشو ببین حرم میسوزه تموم دور و ورم میسوزه باورت میشد ببینی خواهرت را یک زمان کوچه کوچه در کنار سایه نامحرمان نه لبی مانده برای تو نه جای سالمی من که گفتم انقدر بالای نی قرآن‌ نخوان این‌چوب ها نامحرمند شب بیا خرابه هر خواستی قرآن بخوان