(عج) خواسـتم نـزدیک‌تر باشـم به آقـایم نشد تا بگـیـرم دامن لطـف تو مـولایـم نشد خواستم از معصیت دوری کنم، آدم شوم بندها را وا کـنم از دست و پاهایم نشد ندبه‌های جمعه را هی خواب می‌مانم ببخش سر به زیرم که میان روضه پیدایم نشد ظاهـراً ذکـر تو را می‌گـویم اما باطـناً در میان عاشـقـانت باز هـم جـایم نـشد راه دیدار تو اینبار از حرم شد باز، حیف خواسـتم تا محـضر تو با سرم آیم نشد گفتمت یک بار در خوابم بیا، جانِ حسن سر به خاک مقدمت ای یار می‌سایم، نشد دائماً می‌چرخم آقا جان به دور معصیت از دو چشم خیس تو هربار، پروایم نشد کربلایم دیر شد، دارم خجالت می‌کشم آه آقا جان بگـو که وقت امضایم نشد؟ به کانال آموزش مداحی و اشعار محرم بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313