کربلا فردا محیا شو که زینب می رسد..
جان زینب بار دیگر باز برلب می رسد..
می رسدباپای خسته بی ابوالفصل وحسین..
روز پیش چشمهایش تیره چون شب می رسد..
ای زمین کربلا دخت علی درراه توست..
جسم هفتادودوتن خوابیده در درگاه توست..
اربعینی طی شدو زینب دوباره بازگشت..
تاابد موی سفیدش از غم جانکاه توست..
کربلا زینب چهل روزاست دربزم یزید..
نوحه خوانی کرده از دستان عباس رشید..
ازلبانی که کنار آب رفت وخشک ماند..
یاازآن تیری که برمشکش زدو شدناامید..
ای زمین کربلا مهمان تو آزرده است..
کاروانی خسته را همراه خود آورده است..
میزبانی کن برای اینکه زینب بیکس است..
چون که ازنامحرمان صدبار سیلی خورده است..
الغمه..آماده هستی آب را پنهان کنی؟
صدترک را هدیه برلبهای این مهمان کنی؟
بازآیا می توانی پیش زینب باخروش؟
باصدای آب خود ای بی حیا طغیان کنی؟
الغمه لعنت به تو بااین همه آب زلال..
اصغر شیرین زبان تشنه ولی تو بی خیال..
پاسخ زهرا چه خواهی داد در روز جزا؟
کاش میدای زآبت جان اضغر را مجال..
یاربا حق دل زینب که بین نیم روز..
پیرشد..شدتیره براورنگ روز..
بر دعای این ..غریبه..مرغ آمین کن عطا..
کن اجابت هرکه میل کربلا دارد هنوز!!!غریبه!!!
انا مجنون الرقیه س
🕌😥🕌😥🕌😥🕌😥🕌😥🕌