من كه دائم پاي خود دل را به دريا مي زنم پيش تو پايش بيفتد قيد خود را مي زنم   كعبه اي در سينه ام دارم كه زايشگاه توست از شكاف كعبه گاهي پرده بالا مي زنم   اين غبار روي لبهام از فراق بوسه نيست در خيالم بوسه بر پاي تو مولا مي زنم   از در مسجد به جرم كفر هم بيرون شوم در ركوعت مي رسم خود را گدا جا مي زنم   اينكه روزي با تو مي سنجند اعمال مرا سخت می ترساندم لبخند اما مي زنم   من زني را مي شناسم در قيامت بگذريم حرف‌هايي هست كه روز مبادا مي زنم   مداحی و اشعار 👇👇 🆔 @madahionline_313