از همان جلسه اول، شیرینی‌ش رفت زیر زبانم. روضه‌های خانگی را می‌گویم. و امروز دومین قرار ماست. کمی دیر رسیده‌ام ولی آرامم. جمع دوستان را می‌شناسم و احساس راحتی و خواهرانگی دارم. نمیدانم کدام یک از بیانات آقا را قرار است بخوانیم ولی می‌توانم حدس بزنم. آخر میزبان امروز، هفته پیش میهمان حضرت آقا بوده است! _شغل معلمی باید محترم شمرده شود. _هویت منابع انسانی در مدرسه شکل می‌گیرد. _از عناصر نخبه در آموزش پرورش استفاده شود. _اهمیت معاونت پرورشی در مدارس _اهمیت الگوسازی در جامعه معلمین هر کدام از این عناوین به تنهایی کافیست تا بذر ناامیدی در دلم جوانه بزند. اطلاعاتم را سریع بالا و پایین می‌کنم؛ هیچ نتیجه‌ی مطلوبی ندارد. وضعیت امروز مدارس و دانش‌آموزان کجا و قله ترسیم شده‌ی در مقابل چشمانم کجا؟! دلم نمی‌خواهد تسلیم شوم اما راه حل، پیچیده و مسیر سخت است... خودم را به کلام رهبرم می‌سپارم. می‌دانم که دستم را در میانه راه رها نمی‌کند. منتظر می‌مانم... *_القا امید، خدمت به آینده‌ی کشور است.* ای قربان تدبیرتان بروم. انگار می‌کنم که روی صحبت‌شان با من بود. امید، این کلید واژه‌ی همیشه جاری در کلام آقا، دلم را قرص می‌کند. 🖊سیده طیبه صافی (س) * "مادرانه" [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*