مدار مادران انقلابی "مادرانه"
... ربیع با ولع به حرف‌های آنان گوش می‌داد. عمرو گفت: «پس نامه‌های ما و سفر فرزندان قیس به مکه، فرزند رسول خدا را مطئمن می‌سازد که ما به راستی آماده‌ایم تا به فرمان او با یزید به جنگ برخیزیم و دست بنی‌امیه را از جان و مال مسلمانان کوتاه کنیم.» ربیع به فکر فرو رفت و با خود گفت؛ فرزند رسول خدا؟! بعد رو به عمرو پرسید: «شما به فرمان چه کسی می‌خواهید به جنگ با یزید برخیزید؟» عمرو گفت: «حسین‌بن‌علی (ع) فرزند فاطمه، دختر رسول خدا که در ایمان و تقوا و دانش و شجاعت و شرف سرآمد عرب است.» ربیع پرسید: «حسین‌بن‌علی (ع) فرزند رسول خداست؟!» شبث گفت: «و چه کسی شایسته‌تر از او برای خلافت بر مسلمانان و رهبری امّت رسول خداست؟!» ربیع گفت: «پس چگونه علی را هر روز در شام دشنام می‌گویند و حسین بر نمی‌آشوبد!؟» شبث گفت: « *در خاندان بنی‌هاشم، کم ندیده‌ایم که برای حقّی بزرگ‌تر، از حقّ خویش می‌گذرند.* » عمرو گفت: «خدا لعنت کند پسر ابوسفیان را! که نوزده سال با فریب، مردم را مطیع خویش کرد و حقّ بزرگ فرزند رسول خدا را از او گرفت.» ربیع حسرت‌بار گفت: «کاش من پیش از این با شما آشنا می‌شدم و از آنچه بر این امّت گذشته، بیشتر آگاه می‌شدم.» ... مادر از ربیع پرسید: «عبدالله از علی چه گفت؟» «او گفت علی هرگز خلاف سنّت رسولِ خدا کاری نمی‌کرد.» مادر باز پرسید: «و از معاویه نیز دفاع کرد؟» «همان گونه که از علی دفاع کرد.» مادر گفت: «اگر عبدالله به اهل جماعت پیوسته باشد، در نهایت طعمه‌ی دشمنان علی خواهد شد.» «اهل جماعت؟!» مادر گفت: «آنان هم علی و هم معاویه را بر حق می‌دانند و به ایمانِ هر دو شهادت می‌دهند.» ربیع گفت: «چگونه می‌شود که معاویه و علی هر دو به سنّت رسولِ خدا عمل کنند، اما همواره در جنگ و دشمنی با یکدیگر باشند؟!» « *بهترین میزانِ شناخت حق و باطل، عدالت است. کسانی که عدالت علی را برنتافتند، به ستمِ معاویه تن دادند.* » *"مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [روبیکا](https://rubika.ir/madare_madari)*