... ربیع با ولع به حرفهای آنان گوش میداد. عمرو گفت: «پس نامههای ما و سفر فرزندان قیس به مکه، فرزند رسول خدا را مطئمن میسازد که ما به راستی آمادهایم تا به فرمان او با یزید به جنگ برخیزیم و دست بنیامیه را از جان و مال مسلمانان کوتاه کنیم.»
ربیع به فکر فرو رفت و با خود گفت؛ فرزند رسول خدا؟! بعد رو به عمرو پرسید: «شما به فرمان چه کسی میخواهید به جنگ با یزید برخیزید؟»
عمرو گفت: «حسینبنعلی (ع) فرزند فاطمه، دختر رسول خدا که در ایمان و تقوا و دانش و شجاعت و شرف سرآمد عرب است.»
ربیع پرسید: «حسینبنعلی (ع) فرزند رسول خداست؟!»
شبث گفت: «و چه کسی شایستهتر از او برای خلافت بر مسلمانان و رهبری امّت رسول خداست؟!»
ربیع گفت: «پس چگونه علی را هر روز در شام دشنام میگویند و حسین بر نمیآشوبد!؟»
شبث گفت: « *در خاندان بنیهاشم، کم ندیدهایم که برای حقّی بزرگتر، از حقّ خویش میگذرند.* »
عمرو گفت: «خدا لعنت کند پسر ابوسفیان را! که نوزده سال با فریب، مردم را مطیع خویش کرد و حقّ بزرگ فرزند رسول خدا را از او گرفت.»
ربیع حسرتبار گفت: «کاش من پیش از این با شما آشنا میشدم و از آنچه بر این امّت گذشته، بیشتر آگاه میشدم.»
... مادر از ربیع پرسید: «عبدالله از علی چه گفت؟»
«او گفت علی هرگز خلاف سنّت رسولِ خدا کاری نمیکرد.»
مادر باز پرسید: «و از معاویه نیز دفاع کرد؟»
«همان گونه که از علی دفاع کرد.»
مادر گفت: «اگر عبدالله به اهل جماعت پیوسته باشد، در نهایت طعمهی دشمنان علی خواهد شد.»
«اهل جماعت؟!»
مادر گفت: «آنان هم علی و هم معاویه را بر حق میدانند و به ایمانِ هر دو شهادت میدهند.»
ربیع گفت: «چگونه میشود که معاویه و علی هر دو به سنّت رسولِ خدا عمل کنند، اما همواره در جنگ و دشمنی با یکدیگر باشند؟!»
« *بهترین میزانِ شناخت حق و باطل، عدالت است. کسانی که عدالت علی را برنتافتند، به ستمِ معاویه تن دادند.* »
#نامیرا
#کتاب_ماه_مادرانه
#مامان_باید_اهل_مطالعه_باشه
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](
www.madaremadari.ir) | [بله](
ble.ir/madaremadary) | [ایتا](
eitaa.ir/madaremadary) | [روبیکا](
https://rubika.ir/madare_madari)*