💎درّ و یاقوت علوی💎 8️⃣ 👈عصبانیت ابن ابی الحدید معتزلی❗️ تازه به مدینه رسیده بود و مشغول استراحت که ناگاه کوبه در به صدا در آمد! کیست این چنین در می زند؟! منم! عبد الله بن عمر، چکار داری؟ می خواهم را ملاقات و با ایشان بیعت کنم. امکان ملاقات وجود ندارد، برو فردا بیا هرگز! الّا و لا بُدّ باید امشب خدمتشان برسم، تا مبادا امشب را بدون(بیعت) به سر ببرم! زیرا از رسول خدا شنیدم فرمودند: «مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَا إِمَامَ لَه مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة» کسی که از دنیا برود و امامی نداشته باشد به مرگ جاهلی مرده است! حجاج با این که خسته بود و تازه از سفر رسیده بود وقتی سخن او را شنید،گفت: بگذارید وارد شود. وقتی عبد الله بن عمر فرزند خلیفه دوم، وارد شد حجاج گفت: (به جای دست دادن برای بیعت) با دستت پایم را بگیر! و بیعت کن! ابن ابی الحدید معتزلی بعد از نقل این ماجرا، با عصبانیت می گوید: او آن زمان که خلیفه بود از بیعت با او خودداری کرد اما این جا آمده این چنین خودش را مضحکۀ حجاج کرده و نمی تواند بین و تشخیص دهد! (شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، ج‏13، ص: 242) یکی از بهترین منابع برای آشنائی با حدیث «من مات» کتاب محقق ارجمند جناب آقای فقیه ایمانی است، کتاب «شناخت امام یا راه رهایی از مرگ جاهلی»، مشتمل بر بحث و بررسی اسناد و محتوای حدیث فوق از دیدگاه اهل تسنن. 1⃣3⃣ روز مانده به عید الله اکبر