💎درّ و یاقوت علوی💎 2️⃣2️⃣ 👈حتی با کودتا❗️ در مورد این که رسول خدا، جانشین می خواهد همه اتفاق نظر دارند تا آن جا که وقتی به مخالفان اعتراض می شود که چرا جنازه رسول خدا را رها کردید و در سقیفه جمع شدید! می گویند: چون تعیین جانشین از اَوجب واجبات است! اما راه تعیین جانشین چیست؟ اهل سقیفه می گویند: نظر اکثریت. خلیفه اول این گونه انتخاب شد؛ دو سال و چند ماه بیشتر نمی گذرد که خلیفه دوم صرفاً با نظر شخصی خلیفه اول تعیین می شود با این استدلال که یک گله گوسفند را نمی توان رها کرد؛ من چگونه امّت را بدون سرپرست رها کنم و بروم! خلیفه سوم توسط شورای شش نفره تعیین می شود. و این چنین در کُتُب کلامی اهل تسنن، راههای سه گانۀ ذیل برای تصدی جانشینی رسول خدا اعلام می شود: - نظر اکثریت - نصب خلیفه قبل - رأی اهل حلّ و عقد اما مشکل اینجاست که در میان کسانی که بعد از پیامبر خاتم، به عنوان خلیفه مطرح شدند به مواردی برخورد می کنیم که خلافتشان در قالب موارد فوق نمی گنجد! مأمون با کشتن برادرش امین که پس از هارون الرشید به خلافت رسیده بود خود را خلیفه و اولی الامر و واجب الاطاعه خواند! به همین جهت راه چهارمی برای دستیابی به خلافت مطرح می شود با عنوان «القهر و الاستیلاء» یا همان کودتا! نکته جالب ماجرا این جاست که اگر کودتا در کودتا شد تکلیف مردم چیست؟ و خلیفه کیست؟ در پاسخ می گویند: «صار القاهر اماماً» آن که موفق شود قدرت را در دست گیرد امام خواهد بود! (نگاه کنید: شرح مقاصد، سعد الدین تفتازانی، المرصد الرابع فی الامامه) این در حالی است که در مکتب پیروان علیهم السلام تنها راه جانشینی رسول خدا، نصب و تعیین الهی است. 5⃣1⃣ روز مانده به عید الله اکبر