خدایا آرزو دارم ببینم بچه هایم را در این خلوت اجابت کن دوباره ربنایم را ندارد فرق چندانی برایم روز و شب دیگر از این رو که نمی بینم رخ ماه رضایم را دلم تنگ است میخواهم کنار دخترم باشم چه می شد باز بر دوشم بیاندازد عبایم را نشد امروز دستم را بگیرد گرم در دستش ولی یک روز می گیرد غریبانه عزایم را دعاکردم برای حال زندانبان ولی افسوس تلافی کرد با شلاّق همواره دعایم را بلائی بر سرم آورد این جا سندی نامرد که جز مردن نمیبینم دراین دنیا شفایم را ندارد روزنی زندان امان ازدست زندانبان که با زنجیر غم بسته گلوی بی صدایم را ندارم قوتی حتی که برخیزم به روی پا فشارِضربه ی پایی شکسته ساقِ پایم را غریب و‌تشنه و زخمی به فکر همسر و فرزند "بیا‌ مادر - بیا مادر" ببینی کربلایم را 🔸شاعر: _________________________________ تلگرام https://t.me/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان