شاعر توانا ، به استقبال از شعر برادر گرامی اش رفته: « خدای مهربانی‌هاست سلطانی که من دارم فدای مهر بسیارش دل و جانی که من دارم کنارش ذره‌ی ناچیز چون خورشید می‌تابد ندارد هیچ موری این سلیمانی که من دارم شاعر: ___ اگر با من نبود این ابر و بارانی که من دارم برایم دردسر می شد گناهانی که من دارم من از وقتی که یادم هست غرق معصیت بودم چه اندوهی است در حال پریشانی که من دارم دل شیطان نفسم را به دست آوردم و دیدم چه سودی می برد از بار خسرانی که من دارم ضرر کردم ، سر بازار هم بی مشتری ماندم خودت گاهی بخر از جنس ارزانی که من دارم من از بی کربلایی گم شدم در شهر ، کاری کن دلت آیا نمی سوزد به هجرانی که من دارم بمیران و به دیدارم بیا تا اهل گورستان به پا خیزند از دیدار مهمانی که من دارم عجب رازی است در نامت یقین دارم همین دنیا نجاتم می دهد ذکر حسین جانی که من دارم شروعم با تو‌ بود و با تو خواهد بود پایانم ندارد هیچ‌کس آغاز و پایانی که من دارم شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*