سفره را جمع نکن، آمده‌ام، پشت درم من همان بی‌سر و سامان شده‌ی خون جگرم با تو مأنوس شدم، خوب رفیقی هستی چقدر حرف زدم با تو ز شب تا سحرم دست مردم همه پُر، دست من اما خالیست کاسه‌ام را به کجا غیر همین در ببرم بعد از این دست تو باشد دل و چشمم یارب نکند باز بیفتد به گناهان نظرم شب آخر نکند قهر کنی، می‌میرم وای اگر دست نوازش نکشی روی سرم 🌙 🙏 🙏 ♨️ @Maddahionlin 👈