بعد از چند روز خستگی و روی پا ایستادن گوشه اتاقم نشستم و در فکر فرو رفتم احساس سنگینی در قلبم داشتم طولی نکشید صدای در اتاق آمد بفرمائید مادر در حالی که وارد اتاق می شد ویشکا چی شده خیلی سرحال نیستی؟ هیچی مامان جان بگو عزیزم با شایان حرفت شده مامان من این چند وقت اصلا شایان ندیدم پس چی ؟ همسر دوستم شهید شده مادر در حالی که نگاهی به وسایل آرایشی ام می کرد پس دلیل آرایش نکردن هم همین هست مامان چه ربطی داره! من مدتی هست که آرایش نمی کنم صدای زنگ موبایلم توجه ام را جلب کرد نگاهی به صفحه ی آن کردم شماره شایان نمایش داده شد مامان با هیجان خاصی ،جواب بده ویشکا جان ارتباط برقرار شد به به سلام خوشگل خانم💋 سلام چطوری بدنیستم اما صدات این نمی گوید بی خیال شایان حالم بده ویشکا فردا شب میام دنبالت همو ببینم کجا ؟ بد می فهمی تماس را قطع کردم مامان در حالی که با کنجکاوی نگاه می کرد خوب چ خبر هیچ مثل همیشه 😐 نویسنده :تمنا