فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق در گوش من... با نام تو هَجّی شد: حسین! دل به جاده زدم... برای دیدنِ روی ماهَت؛ پاهایم درد گرفت! برای گرفتن یک بوسه از روی عشق... میان آن همه جمعیت... کنار ضریحت؛ تنم کوفته شد! به سر و سینه زدم میان هیئت... دلم سوخت و رَدِ دست‌هایم ماند! بین روضه... این پا و آن‌پا شدم و... سخت، تحمل کردم؛ چون شیرین‌تر از تو نیافتم! آقای غریبِ عالَم! همه و همه‌اش... لطفِ تو بوده و ما... اگر در مصیبت تو... جان دهیم هم، کَم است! تنها یک خواهش دارم! در سرازیری قبر... میانِ تاریک و روشنای لَحَد... زیر خروارها خاک... یعنی می‌شود وقتی دو مَلَک می‌آیند؛ بگویند: از سینه‌اش، بوی محبت حسین می‌آید! و شما تشریف‌فرما شوید... به خودت قسم که تماشای دیدارت... ما را آوره‌ و کوچه‌گردان کرده است! وگرنه شما کجا و... ما کجا؟! برای شما کاری ندارد که... به اشارتی می‌شود... آن سختی و فشار... به آرامشی همیشگی تبدیل شود؟!