ايجاد حكومت اسلامي با ظهور حضرت منافاتي دارد؟
پاسخيكي از اصول فلسفه ماركس اين است كه كورك هر قدر بيشتر چركين شود زودتر دهن باز مي كند ومنفجر مي شود؛ پس در جامعه نيز براي به وجود آمدن انقلاب بايد فساد را بيشتر كرد متأسفانه اين تفكر غلط در برخي از معتقدان به خدا نيز رخنه كرده وچنين پنداشته اند اصلاحات از انقلاب جهاني حضرت مهدي عجل الله فرجه جلوگيري مي كند
اما سستي اين نظريه بر انسانهاي منصف وآگاه پوشيده نيست
فقهاي اسلامي بحث پيرامون مساله حكومت اسلامي در عصر غيبت را به دو سو متوجه ساخته اند؛
الف بحث در اصول مساله حكومت اسلامي در زمان غيبت
ب بحث پيرامون نيابت عامه فقيه عادل از طرف امام زمان عليه السلام
اما پيرامون بحث اول براي لزوم تشكيل حكومت اسلامي در عصر غيبت به ذكر چند دليل مي پردازيم
1- دليل اجتماعي تاريخي حكومت امري است اجتماعي كه نياز جامعه به امنيت وحفظ حقوق افراد ورواج عدالت گستري آن را واجب كرده است وجامعه اسلامي از ساير جوامع بشري كه لازمه آن برقراري نظم وقانونگذاري براي حفظ امنيت وحقوق واشاعه عدل در ميان افراد جامعه است جدا نيست ومثل جوامع ديگر نياز به برقراري حكومتي دارد كه قوانين را اجرا كند تا هدف از تنظيم قوانين تحقق يابد
واگر جامعه اسلامي با بقيه جوامع از نظر نيازمندي به اين امور اختلاف مي داشت پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم وامام عليه السلام براي بيان اين امر سزاوارتر بودند وچون پيامبر وامام چنين مطلبي را بيان نفرمودند بنابراين جامعه اسلامي هم در اين كه بايد حكومتي داشته باشد مانند ساير جوامع بشري است وبا همين دليل بر تشكيل حكومت در زمان غيبت نيز استدلال مي شود با اين بيان كه جامعه اسلامي در زمان غيبت مثل تمامي جوامع ديگر نياز به قانون وتشكيل حكومت دارد تا بتواند در استحكام آن بكوشد وهدف از تشريع قانون را تحقق بخشد واز اين جهت با ديگر جوامع بشري تفاوتي ندارد
عقل همان طور كه مي گويد پس از پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم بر امام معصوم لازم است كه حكومت دولت اسلامي ورياست عامه آن را بر عهده بگيرد تا اسلام به عنوان يك اصل وحيثيت مسلمانان به عنوان يك جامعه محفوظ بماند همچنين مي گويد كه در زمان غيبت نيز به همين منظور بايد كسي به عنوان حاكم حكومت اسلامي گمارده شود
پس از قبول اين مسئله كه به طور خلاصه بيان شد ودر جاي خود ثابت شده است؛ عقل مي گويد يكي از دو امر را بايد پذيرفت؛ حكومت اسلامي يا حكومت كفر زيرا شق سومي قابل تصور نيست واز اين حكم چنين نتيجه مي شود كه حكومت اسلامي واجب است چرا كه خضوع در مقابل حكومت حاكم كافر حرام است
2- دليل اعتقادي اعتقاد به دين اسلام مسلمان را به اين باور مي رساند كه قيام براي پياده كردن احكام اسلام در دوران زندگانيش بر او واجب است ونظام اسلام به همان طور كه از جستجو در احكام وقوانين آن حاصل مي شود وحق هم همين است نظامي كامل ودربردارنده تمام قوانيني مي باشد كه شرايط گوناگون زندگي آن را اقتضا مي كند اعم از زمينه هاي فردي اجتماعي اقتصادي سياسي وغيره
وپيداست كه برخي از اين مقررات مانند قوانين اجتماعي اقتصادي وسياسي جز از طريق قوه حاكمه به طور كامل اجرا نمي شود بنابراين تشكيل يك دولت اسلامي وحكومت آن در دوران غيبت امري لازم وضروري است
3- دليل عقلي
خلاصه دليل عقلي اين است عقل همان طور كه مي گويد پس از پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم بر امام معصوم لازم است كه حكومت دولت اسلامي ورياست عامه آن را بر عهده بگيرد تا اسلام به عنوان يك اصل وحيثيت مسلمانان به عنوان يك جامعه محفوظ بماند همچنين مي گويد كه در زمان غيبت نيز به همين منظور بايد كسي به عنوان حاكم حكومت اسلامي گمارده شود
عقل مي گويد يكي از دو امر را بايد پذيرفت؛ حكومت اسلامي يا حكومت كفر زيرا شق سومي قابل تصور نيست واز اين حكم چنين نتيجه مي شود كه حكومت اسلامي واجب است چرا كه خضوع در مقابل حكومت حاكم كافر حرام است
4- دليل نقلي
در روايات اسلامي كه شيعه وسني آن را نقل كرده اند آمده است كه پيش از ظهور مهدي عليه السلام مردمي قيام مي كنند ومقدمات حكومت مهدي را فراهم مي سازند
از جمله روايتي است كه حافظ ابو عبد الله گنجي شافعي از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم نقل مي كند
ويخرج اناس من المشرق فيوطئون للمهدي سلطانه 1- مردمي از شرق قيام مي كنند وزمينه حكومت مهدي عليه السلام را فراهم مي سازند
حافظ گنجي بعد از نقل اين روايت مي گويد
اين حديث حديثي است حسن وصحيح كه آن را راويان موثق وعالمان حجت روايت كرده اند
واز امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود
مي بينم كه جمعيتي در مشرق زمين خروج مي كنند واحقاق حق مي نمايند ولي به آنها داده نمي شود؛ سپس طلب مي كنند باز هم به آنها داده نمي شود؛ وقتي چنين ديدند شمشيرها بر شانه مي گذارند مسلحانه قيام مي كنند آنگاه حق را به آنها مي دهند ولي انقلابيون