برای امروز، خوشحالم؛
برای امروزی که آسمان؛ آبی است و آفتاب؛ قاطعانه تر از همیشه می تابد و ابرهای بی حوصله و بازیگوش، دست از سرِ مهربانیِ خورشید، برداشته اند.
برای امروز که از انتهای کوچه، صدای لبخند شنیدم، پرواز پرندگان آزاد را دیدم و به یا کریم های پشت پنجره، دانه دادم.
خوشحالم از اینکه به خیابان رفتم و گل های لاله عباسی را به رسمِ بیخیالی و شیطنت های کودکی ام بوئیدم، سر چرخاندم و دیدم که خیلی ها مثل من، زندگی را آنقدرها جدی نگرفته اند، خیلی ها مثل من حواسشان را به امروز سپرده اند و غصه ی فرداهای نرسیده را نمی خورند!
خوشحالم که هستم و زیبایی های امروز را می بینم...
نرگس صرافیان طوفان
💕💜💕💜