🕊💕 مدح خوانی زیبا ویژۀ میلادِ حضرتِ اباعبدالله الحسین علیه السلام و حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس سلام الله علیه به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی💕 به چشم تو غیرت به تیغ تو صولت به نامت صلابت به دامن سخاوت به بازوت قدرت به پای تو همت به دستت کرامت پُری از رشادت شهادت سعادت بصیرت مَهابت فتوَت مُرُوَت به میدان مسلط رجزها مُسَمَّط که از برق چشمت همه غرق حیرت تو از آل عصمت تو از بیت عترت تو قامت قیامت علی در هدایت علی در عنایت علی در قداست علی در مهارت و نادِ علی دارد از تو حکایت بدون تو عطری محبت ندارد چنان سر فرازی،چنان سر به زیری امیری حسینُ و نعم الامیری علی هستی و گر علی را بخوانی فقط در نه، دیوار خیبر بریزد از این هیبت چشمهایت بکاهُ نگاهی نما ترس قنبر بریزد علی گفت هنگام صفین برگرد ز خشمت دلِ مالک اشتر بریزد من از جنس شب‌های پر التهابم که در بند گیسوی پُر پیچ و تابم اگر بر حریم حرم مُستجیرم فقط با نگاه شما مستجابم من و لطف باب الحوائج همین بس بگو با تو باشد حساب و کتابم دعا کن حرم آیم و بر نگردم که این عشق کردست خانه خرابم خراب خرابم خراب جوابم تویی انتخابم که عالیجنابم غم بی حسابم زِ داغت کبابم و مشکت عذابم به یاد ربابم پُراز آب آبم که می‌گفت زینب چه شد با رکابم شاعر:حسن لطفی نام مبارکت چقدر چاره ساز شد! هرکس نیازمند تو شد، بی نیاز شد آوازه ات گرفته نجف تا دمشق را ابروی ذوالفقاریِ تو کشته عشق را گیسو به باد می دهی آخر برای چه!؟ از رو کشید هر مژه خنجر برای چه؟ صف بسته اند این همه لشگر برای چه؟ ترسیده است مالک اشتر برای چه؟ حیدر مرام، ای یلِ از پشت بی زره خورده نگاه تو به نگاه علی گره بخشندگیت، قصۀ دست و نخیل نیست کوتاهی من است که دستم دخیل نیست در خشکسال عاطفه، دستت بخیل نیست باران بوسه‌هایِ علی بی دلیل نیست سینه به سینه تا به ابد عشق رایجی یبن ابوترابی و باب الحوائجی از ذکر تو لبانِ دعا قند می‌خورند چینی شکسته‌هایِ شفا بند می‌خورند با عشق تو ارامنه پیوند می‌خورند در کاروکسب شان به تو سوگند می‌خورند ماندم چگونه این همه اعجاز می‌کنی؟ داری بدون دست، گره باز می‌کنی! شاعر : وحید قاسمی دل زینبیه شده قرص با تو که در سایۀ بیرق آفتابم تو و سرفرازی، تو و سربه زیری به نِی سر فرازی به نِی سر به زیری امیری حسین و نعم الامیری نفس می‌کشم در هوای شما دلم روشن است از دعای شما من از چشمۀ عشق دارم وضو بود قبله‌ام خاک‌پای شما چه خوب اسمان را به زیر آورد هوای خوشِ کربلای شما به گوش زمین نغمه‌ای حس نشد دل‌انگیزتر از صدای شما خدا در تراشِ جمالت گذاشت چه سنگ تمامی برای شما ندارد دلم گوشۀ امنیت به‌جز خلوت روضه‌های شما تو را دوست دارم خدا شاهد است دل عاشق من فدای شما هم اندیشۀ ما اباالفضلی است و هم‌ریشۀ ما ابالفضلی است اباالفضل گفتم نفس وا شده کویر دلم مثل دریا شده زمین‌خورده بودم به دست هوس به یک یا ابالفضل دل پا شده جنون آمد و دست دل را گرفت جهان با ابالفضل زیبا شده دل از نوکری درِ خانه‌اش به هر جا رسید است و آقا شده به آرامش چشم‌هایش قسم که چشمان او قبلۀ ما شده به اعجاز نام ابالفضلی اش گره‌های دنیاییم وا شده هم اندیشۀ ما ابالفضلی است و هم‌ریشۀ ما ابالفضلی است شاعر : حسن کردی