🎙 خاطرات شیخ ذبیحالله ذبیحی قوچانی از آقا ضیاءالدّین عراقی
🔹 «یکروز رفتم منزل مرحوم آقا ضیاء. خواستم مزاحی کرده باشم. صحبت از صاحبان کرسی تدریس نجف – مرحوم کمپانی و نایینی و آقا ضیاء – به میان آمد که کدامیک مقدّمتر هستند.
🔸 من گفتم: حاشیهٔ مرحوم کمپانی را اگر مرحوم نایینی مطالعه کند خودش میفهمد، ولی شما خدا میداند!
🔹 این حرف را زدم و آمادهٔ فرار شدم. چون مرحوم آقا ضیاء بسیار عصبانی [مزاج] بود. ناگهان عصایش را برداشت به تعقیب من با پای برهنه با پیراهن تا داخل کوچه آمد!
🔸 ... مرحوم آقا ضیاء در مقالات از مرحوم نایینی تعبیر به بعض الأجلّة میکند، ولی از مرحوم کمپانی به قیل یاد میکند! مرحوم کمپانی هم در حاشیه، حساب آقا ضیاء را رسیده است.
🔹 میگفتند: در درس مرحوم آقا ضیاء عراقی، یکروزی کسی اشکال کرد و ایشان میدانستند که این آقا درس دیگری هم میرود و این اشکال از آنجا آب میخورَد؛ گفتند: مشکل ما دو چیز است، یکی اینکه آنچه به خوردِ شما دادهاند با تلمبه بیرون آوریم و دیگر اینکه بعداً مطالب خودمان را جا دهیم!».
📚 (ما سمعتُ ممّن رأیتُ، ج۱، ص۱٦٤)
🔸 «از مبرّزین تلامذهٔ دورهٔ اوّلِ مرحوم آقا ضیاء، مرحوم آمیر سیّد علی یثربی و آیةالله حاج سیّد احمد خوانساری بودند.
🔹 روزی مرحوم حاج شیخ محمّدتقی بروجردی سر درس آقا ضیاء اشکالی کرد؛ ایشان گفتند: مِن هَوانِ الدّهر که آمیر سیّد علی یثربی به ایران هجرت میکند و از دست میرود و تو از فضلای درس من میشوی!».
📚 (ما سمعتُ ممّن رأیتُ، ج۱، ص١٦٤ - ۱٦٥)
💦❄️⛄️❄️💦