مدیریت در اسلام
▪️سرابُستان/خانه‌باغ/باغچه‌خونه امروز به گلستان سعدی شیرازی نگاه می‌کردم به ترکیب “سَرابُستان” برخوردم بدین شرح: “عابد به شهر درآمد و سَرابُستان خاصِّ مَلِک بدو پرداختند؛ مقامی دلگشای، روان‌آسای” مرحوم‌ دکتر یوسفی آن را چنین معنی کرده است: “بُستان‌سَرا، خانه و عمارتی درمیان باغ” خوشبختانه سعدی توصیف این سَرابُستان را در همان جا به دست می‌دهد: “مَقامی دلگشای، روان‌آسای” یعنی زاهد به شهر وارد شد و بوستان‌سَرای/ بوستان خانه/ تفرجگاه پادشاه را که جایی فرح‌انگیز و آرامش‌بخش بود به او واگذار کردند یا او را در آنجا اقامت دادند. با این تعریف و توصیف چنین می‌نماید که سَرابُستان همان “خانه – باغ” مصطلح معماری سنتی ایران و باغچه‌خانه/ باغچه‌خونه قمی‌ها است. تغییر نام‌های مزبور در طول زمان هم جالب به نظر می‌رسد. در یادداشت‌های گذشته بیان شد که در متون کهن به جای آنچه امروز خانه می‌گوییم سَرا یا سَرای می‌گفتند؛ از جمله در تاریخ قدیم قم (۸۰۵ ق) همه جا “سَرای” و ترکیب مزبور به صورت “بُستان‌سَرای” آمده است. (تاریخ قم) هم‌چنین عبارت “سرای و بُستان ولد دولت” و “سراها و کوشک‌ها و بساتین” دیده می‌شود. (همان) باری شنیده‌ام که خانه‌هایی از دوره ایلخانی هنوز در شیراز موجود است. بافت قدیمی شیراز آنچنان ارزشمند بوده است که در سال ۱۳۵۳ انجمن آثار ملی کتابی با عنوان “تاریخ بافت قدیمی شیراز” از کرامت الله افسر منتشر می‌کند. این کتاب جزء منابع مرحوم دکتر یوسفی بوده و در آخر تصحیح ایشان مشخصات آن آمده است. به عبارت دیگر برای شرح گلستان به این کتاب مراجعه کرده است. و چه خوب است که مصادیق این بافت هم چنان باشد. حال که ذکر گلستان شد اگر چه نام کتاب سعدی است، دوست دارم وصفی از گلستانی حقیقی در قم از دوره قاجار هم شنیده شود. محمدتقی بیگ ارباب (ارباب جان بابا/ جد اعلای خاندان اشراقی قم) در وصف باغ فخرآباد که باغی در خیابان باجک فعلی بوده است، می‌گوید: “میوه بهاری و تابستانی و پاییزی بسیار دارد. خصوص گلستانی دارد که در تمام باغات قم نظیر ندارد.” (تاریخ دارالایمان قم، همو، ص۸۳) شنیده‌ها و اخبار حاکی از تخریب گسترده بافت تاریخی شیراز [و همچنین قم] است. ممکن است جویندگان خارجی و یا ایرانی با خواندن این عبارت در گلستان پُرآوازه سعدی، قصد شیراز کنند و بخواهند مانند چنین جایی را ببینند. یا آنان در صدد برآیند اندکی از حال و هوای روزگار سعدی و محیط زمان اورا درک کنند. جز بافت تاریخی، جای دیگری می‌تواند چنین حسی را القا کند؟ اضافه بر آن با تخریب بافت تاریخی مزیتی اقتصادی و پایدار که جایگزینی برای آن متصور نیست برای همیشه از دسترس خارج نمی‌شود؟ از طرفی پژوهش تطبیقی خاصه تاریخی و عینی/دیداری همه جا سر فرو کردن در کتاب نیست، بلکه دیدن مطابقه‌ها از پیوست‌ها و لوازم آن است. آیا با از بین رفتن این ظرفیت‌ها آنان و هر جوینده‌ای دیگر و بلکه عموم مردم از این درک و حس محروم نمی‌شوند؟ خدایا ما را در نگاهبانی از مواریث فرهنگی و طبیعی و هویت و تاریخ خود برای ساختن آینده‌ای بهتر یاری فرما. منبع: مطلب تهیه شده توسط سیدمحسن محسنی در سایت قم‌پژوهی ****************** پی‌نوشت: زندگی در خانه‌باغ علاوه بر جنبه‌های مفید اقتصادی و کمک به مولدسازی خانوارها، از نظر روحی و روحانی فواید و آثار بسیار عمیقی دارد. مطالبه‌گرانی که به‌درستی در حال مطالبه ساخت خانه‌های ویلایی از دولت هستند باید بدانند با صرف ویلایی‌سازی مشکل مسکن غیراسلامی در ایران برطرف نخواهد شد. مطالبه انقلابیون از دولت باید حول محور دو عنصر اساسی باشد: ۱. ساخت خانه‌های دارای حیاط مرکزی ۲. ساخت خانه‌ها به‌شکل خانه‌باغ یا باغچه‌خانه اگر این دو عنصر در مسکن ایرانی‌ها نهادینه نشود، صرف ویلایی‌سازی یا ساخت خانه‌های حیاط‌دار مشکل خاصی را حل نخواهد کرد. @madineyefazele