▪️
عبرتهای آندلس
امروز سالروز فتح اندلس بدست مسلمانان است، فتحی که پس از ۸۰۰ سال به فروپاشی و سقوطی عبرتآموز منتهی شد. فرصتی مغتنم است که به این بهانه نگاهی کوتاه به عوامل ظهور و سقوط تمدن اسلامی آندلس بیندازیم.
مسلمانان در سال ۹۲ هجری در زمان ولید بن عبدالملک و به فرماندهی طارق بن زیاد موفق شدند سرزمین آندلس (شامل اسپانیا و پرتغال امروزی) را فتح کرده و به قلمروی خلافت اسلامی ضمیمه کنند. اما پس از گذشت ۸۰۰ سال مسیحیان جنبشی با عنوان بازپسگیری راه انداختند و با نبردها و جنگ و گریزهای فراوان و از همه مهمتر با شبیخون فرهنگی، اعتقادی و جنسی به مسلمانان موفق شدند مسلمانان را از آندلس اخراج کنند. اما چه عواملی باعث شد مسلمانان ۸۰۰ سال بر آندلس سیطره داشته باشند و پس از آن از دشمنان شکست بخورند؟
۱.
محوریت احکام شرع در ادارۀ اجتماع: در آغاز حاکمیت مسلمانان در آندلس اداره حکومت عمدتاً بر محور شریعت صورت میگرفت. در حالیکه در پایان این دوره، مسلمانان بهجای احکام شرع و محوریت دادن به ظواهر امور، شروع به دستآویز کردن تأویلات و توجیهات عرفانی و شاعرانه در ادارۀ جامعه کردند. وقتی در اداره جامعه تأویل و نیتخوانی و استناد به باطن جای حکم به ظاهر و قانونمداری را گرفت و منطق اداره اجتماعی از منطق شرعی خشک و عقلانیت محض به سوی احساسات، عواطف و توجیهات عرفانی و صوفیانه کشیده شد، آندلس غرق در فساد زنانه و بیغیرتی مردانه شد.
۲.
عصبیت مسلمانان: عصبیت از نگاه ابن خلدون همان عامل پیونددهنده و متحدکنندهای است که باعث میشود یک قوم قدرت را قبضه کنند و مادام که آن عصبیّت، غیرت و حمیّت را حفظ کنند، قدرت را هم حفظ خواهند کرد. این غیرت و عصبیت بر سر اصول و ارزشهایی است که مجاهدان در ابتدا برای آنها فداکاری میکنند و خون میدهند، اما پس از مدتی که کار از دست مجاهدان باغیرت خارج شده و به دست مصلحتاندیشان و قدرتطلبان میافتد، این عصبیت زایل میشود و قوم رقیب موفق به شکست دادن قوم حاکم میگردد. در نتیجه عدم برخورد حاکمان با فساد جنسی و مالی اشراف و شاهزادگان، ایمان، اعتقاد و عصبیت مسلمانان نسبت به حکومتشان سست شد و در نتیجه انگیزهای برای حفظ این حکومتها باقی نماند.
۳.
اتحاد و وحدت فرماندهی: مسلمانان که ابتدا تحت فرماندهی واحد موفق به تسلط به آندلس شدند، پس از مدتی گرفتار چنددستگی، رقابت و قدرتطلبی شدند، جنگهای داخلی بر سر قدرت ایجاد شد و هر کسی در هر شهری یک حکومت ملوکالطوایفی تشکیل داد و از اطاعت از پایتخت سر باز زد. دشمن نیز از مشغولیت بزرگان به بازی قدرت استفاده کرد و لهو و لعب، سرگرمی، موسیقی و زنا را در بین جوانان شیوع داد.
۴.
سرکوب غریزه جنسی: غریزه جنسی که در قوۀ شهویه ظهور پیدا میکند غریزهای زنانه و ضد تمدن است، در مقابل غریزه جنگاوری، دفاع، حماسه و جهاد که در قوۀ غضبیه ظهور میکند غریزهای مردانه و تمدنساز است. هر تمدن و حکومتی که غریزه جنسی را بیشتر سرکوب کند و غریزه غضب را در مدافعان خودش آزاد بگذارد، دوام و بقای بیشتری خواهد داشت و این قاعده در تمام حکومتها و تمدنهای تاریخ وجود داشته است. در آندلس، حکومت با سرکوب کردن امیال مردانه، جنگجویانه و سلحشورانه و آزاد گذاشتن امیال زنانه، عافیتطلبانه و لذتجویانه، منجر به گسترش بیحد و مرز شهوت در جامعه شد و در نهایت همین امر به تضعیف قوای دفاعی مسلمانان و غیرت و تعصب آنان منتهی شد.
۵.
مرزگذاری و تفکیک وظائف بین زن و مرد در جامعه: در آندلس با یک سنتشکنی تمدنی، در عوض آنکه تدبیر منزل به زنان سپرده و تدبیر مدینه به مردان داده شود، خلط نقش صورت گرفت و زنان راهی کوچه و بازار شدند و حتی توانستند به شکل آزاد مشغول اداره قمارخانهها، رقاصخانهها و فحشاخانهها شوند. از طرفی زنان درباری نیز بسط ید پیدا کردند و با اعمال نفوذ در رأس قدرت، از عصبیت و اقتدار و روحیه غیرتمداری حکومتها کم کردند.
۶.
حمایت وسیع حکومت از علم و پیشرفت علمی: آخرین حکومتهای مسلمان در آندلس مانند حکومتهای بنیاحمد و بنینصر نسبت به حکومتهای اولیه مانند مرابطان و موحدان، از دانشمندان کمتر حمایت میکردند و آلمان و سایر کشورهای اروپایی توانستند دانشمندان مسلمان آنان را جذب کنند و کتابهای ارزشمند آنان را از کتابخانههای آندلس به کشورهای خودشان منتقل کنند.
اینها برخی از عوامل ظهور و سقوط خلافت اسلامی در آندلس بودند. ارجاعات و اشارات امامین انقلاب در موقعیتهای مختلف به عبرتهای آندلس بیش از همه برای امروز ما درسآموز است. پایان انگارههای فاسد و خطرناکی مانند جذب حداکثری، رأفت اسلامی، اسلام رحمانی و صبر راهبردی، عصبیتزدایی از انقلاب و انزوای قشر مذهبی در جامعه است که قطعاً زمینهساز آندلسیسازی ایران خواهد بود. با بازسازی نظم اقتداری انقلاب میتوانیم قبل از آنکه این جوی به سیل تبدیل شود، آن را متوقف کنیم.
@madineyefazele