📌
سومین کارگاه نقد
• با غزلی بسیار زیبا از یکی از شاعران نوجوان:
چگونه می تواند تا به این حد مهربان باشد
که با غرق گناهی هر زمانی هم زبان باشد
به ما آموخت هر کس پا به راه عشق بگذارد
نباید فکر جان خویش یا فکر امان باشد
به پایت اشک می ریزد گدا و خوب می داند
که باید آخرش بر گریه هایش شادمان باشد
شبی مهمان من باشی یقین پروانه می فهمد
چگونه در کنار شمع باید جان فشان باشد
چرا زلفی که پیغمبر نوازش کرده بود آن را
درون مقتلی باید به دستان سنان باشد
و اوج روضه آنجایی است که مداح می گوید
که قاتل نیزه نه ، طرز نگاه دشمنان باشد
بیاور نیزه را پایین که زیبا نیست بابایی
کنار دختری روی زمین در آسمان باشد
═✧مدرس هشت |
کارگاه شعر✧═