📚 قصیده مرحوم غروی • مرحوم غروی اصفهانی، قصیده غرّایی دارد برای حضرت صدّیقه سلام الله علیها که: جُوهَرهُ القُدس مِن الکَنزِ الخَفی:  آن گوهر مقدّسی که از گنجینه‌ی پنهان الهی نازل شد. بَدَت فَأبدَت عَالیاتُ الأحرُفِ: وقتی که پدیدار شد، معنای متعالی تازه رخ نمود. گمان می‌کنم پایان بیت که با احرف است، ذهن شاعر را سوق داده به کلمه، که کلمه از پی حرف می‌آید: بَل هِیَ أمُّ الکَلِماتِ المُحکَمَه! این انسجام یعنی همان فرم در نگاه اجمالی. بسیار در حفظ شعر هم کمک می‌کند که از رسالات مهم شعر ولایی محسوب می‌شود. این قصیده بسیار ساختارمند است، جایی می‌گوید: وَ خِدرُها السَّامى رَواقُ العَظَمَه چادر والامقامش، رواق عظمت عالم است! این دست از تعابیر، زیاد در شعر سایرین جلوه نکرده و حقیقتا معانی ژرفی هم دارد. بعضی از بزرگان شرح روایی براین قصیده نوشتند اما شرح ادبی ندیدم. اگر دیدید حتما مطلعم کنید. یوسف پور روز مادر مبارک | مدرس هشت