💠 انحاء بیان
• ساعت حدود دو و نیم شب است و نزدیک صلات صبح. دارم دیوان استاد قهرمان را تورّقی میکنم که چشمم به این دوبیت میافتد.
در بیت دوّم، قُربِ ده دقیقهست دارم فکر میکنم!
آنچه مرا به فکر واداشته، مضمونی پر تکرار امّا با بیانی تازهست. کاش در مورد ریورنج یا بازآرایی میشد بیشتر حرف بزنم.
• عجالتا آن دو بیت را بخوانید:
ز عجز، تکیه به دیوارِ آهِ خود کردیم
شکسته حالیِ خود را پناه خود کردیم
به روی هر چه گشودیم چشم، غیر از دوست
به جان او که ستم بر نگاه خود کردیم!
#محمد_قهرمان
┅═✧ مدرس هشت |
کارگاه شعر ✧═┅