🌴عارف جامى در سبحة الابرار گويد: 🍃والى مصر ولايت ذوالنون 🍃آن به اسرار حقيقت مشحون 🍃گفت در كعبه مجاور بودم 🍃در حرم حاضر و ناظر بودم 🍃ناگه آشفته جوانى ديدم 🍃نه جوان، سوخته جانى ديدم 🍃لاغر و زرد شده همچو هلال 🍃كردم از وى ز سر مهر سؤال 🍃كه مگر عاشقى اى شيفته مرد 🍃كه بدين‌گونه شدى لاغر و زرد 🍃گفت آرى به سرم شور كسی‌است 🍃كش چو من عاشق رنجور بسی‌است 🌴جناب علامه شيخ بهائى قدس سره در سفر حج بيت الله الحرام زمزمه‌هايى را به نام «نان و حلوا»، عقر راه _يعنى_ سوغات آورده‌است. در آن كتاب، در بيان قول خداوند متعالى «ان الله يأمركم ان تذبحوا بقره»، گويد: 🌸ابذلوا ارواحكم يا عاشقين 🌸ان تكونوا فى هوانا صادقين 🌸داند اين را هر كه زين ره آگه است 🌸كاين وجود همنشين سد راه است 🌸گوى دولت آن سعادتمند برد 🌸كو به پاى دلبر خود جان سپرد 🌸گر همى خواهى حيات و عيش خوش 🌸گاو نفس خويش را اول بكش 🌸در جوانى كن نثار دوست جان 🌸رو «عوان بين ذلك» را بخوان 🌸پير چون گشتى گران جانى مكن 🌸گوسفند پير قربانى مكن https://eitaa.com/madresehbagherain