اعرابی و امام جماعت دمشقی
اعرابی به شهر دمشق وارد شد. رفیق شهری او که مرسوم او ادای نماز فریضه به جماعت بود، اول شب اعرابی را به نماز جماعت حاضر ساخت. از آنجا که ائمهی جماعت اهل سنت را عادت به خواندن سورههای بزرگ قرآنی است، بعد از قرائت حمد، سورهی بقره – که بزرگترین سورههای قرآن است- قرائت نمود. اعرابی که هیچ وقت عادتِ بر پا ایستادن نداشت، در آن شب بسیار رنج برد؛ به حدی که بعد از نماز، امام جماعت و میزبان و بنیاسرائیل و بقره را مورد لعن ساخت.
شبانهی دیگر، میزبان، اعرابی را به مسجد آوردش؛ و قبلا امام جماعت را از گزارش لیلهی ماضیه آگاهی داد؛ و در ضمن سفارش حالت اضعف مأمومین – که در شرع توصیه شده- بر امام تذکر داد. چون وقت ادای فریضهی مغرب پیش آمد، میزبان، اعرابی را بانک صلوة در گوش داد. اعرابی گفت: هنوز از نماز دیشبم پشیمانم؛ و از درد ساقهای در اذیتم. میزبان او را به اختصار شب حاضر در ادای فریضه وعدهی خوشنودی داد. اعرابی در قفای امام تکبیر فریضه گفت. امام برای اختصار فریضه، به جای سورهی بقره، شروع در خواندن سورهی فیل ]نمود[. چون اعرابی این کلام از امام شنید: " الم تر کیف فعل ربک باصحاب الفیل"، نعلین خود برداشت؛ فریضه را قطع کرده، پای گریز در پیش نهاد؛ و بر فیل لعنت همیگفت؛ و از مسجد بیرون شد.
دیگری پرسید: تو را چه شد که بدون ادای فریضه و تمامیت نماز، راه فرار گرفتی؟ جوابش گفت: دیشب که قصهی بقره (گاو) بود، روزگاری چون خر شَل پیدا کردم؛ امشب که اسم فیل در میان ]آمد[، لابد تا صبحگاه شب را گرسنه باید برپای بایستم؛ چه آن که فیل از گاو به مراتب بزرگتر است؛ و بر پدر من لعنت که اگر دیگر به مسجد درآیم، که جز قصهی حیوانات در مسجد چیزی نیست. دیشب برای گاو در مسجد رنج بردم؛ امشب برای فیل مشقت دیدم؛ شبانهی دیگرم از خر و شتر قصه بایدم شنید. این جمله میگفت؛ و بر گاو و فیل و امام جماعت همی لعنت میسفت.