✅ پرسش و پاسخ از آیت الله خوشوقت
🔹 جبر و اختیار (5)
س: منظور از آیه ی «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ» چیست؟ آیا بر جبر دلالت ندارد؟
ج: نه خیر؛ در کنار شاکله، اختیار هم هست. شاکله یعنی باور انسان. هر باوری داشته باشد، به طرف آن می رود و نمی تواند بر خلاف آن عمل کند. اگر باور کسی این است که فلان آدم، بد است، به طرف او نمی رود. اگر باور کنم که این راه، خطرناک است، نمی روم. باور، هر طور باشد، انسان اسیر آن است. باور به انسان شکل می دهد و می شود شاکله.
س: اعمال انسان که مشخص و معلوم است؛ پس اینکه انسان اختیار دارد، یعنی چه؟
ج: اختیار هم مشخص و معلوم است. اختیار، جزء اعمال انسان است. بنابراین چون انسان اختیار دارد، هر کاری می تواند بکند و اعمالش را از روی اختیار انجام می دهد. بعداً یقه ی آدم را می گیرند. اگر اختیار نبود، تکلیفی هم نبود و خدا از انسان چیزی نمی خواست. آن وقت مثل درخت بود که رشد می کرد و به وقتش گل می داد و به وقتش ثمر می داد. کسی هم از او چیزی نمی خواست؛ اما چون خدا به انسان اراده داده، می تواند هم انجام دهد و هم انجام ندهد. پس جای تکلیف هست. خدا می گوید: «بکن!» او نمی کند و خدا یقه اش را می گیرد و می گوید: «مگر نمی توانستی بکنی؟ پس چرا نکردی؟»
بنابراین اعمال انسان مبتنی بر اراده و اختیار است. همان طور که خدای متعال می داند انسان در آینده چه خواهد کرد، می داند که همه ی کارها را بر اساس اراده و اختیار خودش خواهد انجام داد. آنجا یقه اش را می گیرند که: «چرا دزدی کردی؟» حرفی هم نمی تواند بزند. اگر می گفت: «اراده نداشتم»، از او می پذیرند؛ اما اراده دارد.
س: اگر یک دزد بپرسد: «آیا این مقدّر است که من باید تمام عمرم را دزدی کنم؟» جوابش چیست؟
ج: نه؛ باید ندارد. تا بگویی: «باید»، می گویند: «پس دیگری که کنار تو بود، چرا دزدی نکرد؟» پس معلوم می شود که دزدی، باید ندارد. خودت دلت خواست. خواستی زحمت نکشی و یک شبه ثروتمند شوی، لذا دزدی کردی. اما باید ندارد. اگر باید داشت، همه باید دزدی می کردند. خودت با اختیار حساب کردی و دیدی زحمت این کار، کم است و درآمدش زیاد؛ لذا رفتی؛ اما دیگری نرفت. این ها باید ندارد. در فعل، باید نیست.
س: آیا خدا می داند که ما دزد می شویم؟
ج: می داند؛ اما خودت می کنی. با اراده ی خودت دزدی می کنی. با اراده می کنی. اگر دیگری تو را وادار به دزدی کند و اختیار نداشته باشی، معذور هستی؛ اما با اراده و اختیار خودت دزدی می کنی. این را خدا می داند. کجای این اشکال دارد؟ اگر بدون اراده می کردی، محکوم نبودی؛ اما خودت می نشینی و فکر می کنی و ترجیح می دهی که کار خوبی است؛ بعد دزدی می کنی. هر کاری که با اراده کرده ای، به پای خود توست. کارهایی را که مربوط به اراده ی شما نیست، خدا از شما نمی خواهد.
🔸 ادامه دارد ...
مهدویت بصیرت
📚 آثار بندگی، آیت الله خوشوقت