به نام خدای مهربان
🌼بچه های با غیرت
حسن مشغول دیدن برنامه کودک بود
موش و گربه
یه لحظه بابا کانال رو عوض کرد
حسن تا اومد اعتراض کنه بابا دوباره زد کانال کودک
اما چرا
حسن دیگه حال و حوصله تماشای موشو گربه رو نداشت
پاشد و رفت یه گوشه ی و بغض کرد
بابا که حالشو دید
رفت کنارش و بقلش کرد و گفت ببخشید وسط برنامه ت زدم اخبار، حواسم نبود
حسن زد زیر گریه 😭 و چسبید به بابا
تا چند دقیقه فقط گریه می کرد
تا اینکه یکم آروم شد
و از باباش بپرسید
چرا اون باباهه دخترکوچولوش رو از زیر خاک درآورده بود و داشت گریه می کرد
بابای حسن با صدای غمگین جواب داد
اونجا فلسطین بود
و اسرائیلی ها که چندساله کشورشون رو اشغال کردند
بمب زدند به پناهگاهشون و زن و بچه ها شهید شدند
حسن پرسید
یعنی هیچکی نیست کمکشون کنه
بابا گفت، ما کممشون می کنیم اما خیلی ها تو دنیا براشون مهم نیست
حتی به خاطر همینکه ما کمکشون می کنیم با ماهم بدشدند
حسن پاشد وایساد و باغرور گفت
بابا بیا باهم بریم کمکشون و این اسرائیلی های زورگو رو پرت کنیم بیرون
بابا 😊لبخندی زد و گفت آفرین پسرم
اما الان برای تو زوده
باید بزرگ بشی و دعا کنی امام زمانمون بیاد تا باهم کل زورگوهای دنیا رو ادب کنیم
حسن پرسید مگه امام زمانمون کجاست، چرا نمیاد؟
بابا دستی به سر حسن کشید و جواب داد
امام زمانمون
توی همین دنیاست داره زندگی می کنه و هزار ساله منتظره تا ما آماده بشیم
و بیاد و باهم دنیا رو قشنگ کنیم
حسن با هیجان پرسید
پس چرا نمیاد
بابا دوباره لبخندی زد و گفت، چون هنوز وقتش نرسیده
و اگر بیاد تنها می مونه و مثل امام حسین علیه السلام که قبلا برات قصه ش رو گفتم
شهیدش می کنند
حسن گفت پس ما که هستیم و تنهاش نمی گذاریم
تازه به همه ی دوستام هم می گم تا بیان
بابا گفت آفرین
اما همه باید بخوان، چون وقتی آمد باید کلی کار کنیم تا دنیا عالی بشه
تو الان باید خوب درس بخونی و نمازهات رو سعی کنی بخونی
و کارهای خوب انجام بدی
تا وقتی امام زمان آمد بهت آفرین بگه
و الانم فرشته ها بهش میگن که چه قدر تو پسر گلی هستی
حالا پاشو تا باهم بریم مسجد
که امام زمان خوشحال بشه و دعا کنیم ظهورش زودتر برسه
و برای همه ی مسلمان ها هم دعا کنیم
و برای سربازهای گمنام امام زمان که الان دارند به ظالمین و اسرائیلی ها می جنگند
#قصه_ی_بچه_ی_باغیرت
🌼نویسنده:حسین مجاهد
@mah_mehr_com