🚩 هر کجا بود چشمِ آدم، تَر لطف حق می شود فراهم تر چه نیازی به زمزم است عزیز چشم ما چشمه ای ست زمزم تر قرب زهراء نتیجه ی گریه ست هر که گریان تر است مَحرم تر چهارده قرن سفره ات باز است ما ندیدیم از تو حاتم تر همه دنبال کار و بار توییم هر که معشوق تر مقدّم تر یازده ماه آدمیم أمّا در محرّم شدیم آدم تر بهر مریم رطب فرستادند صدقه شد نصیب مریم تر همه را می زدند در کوچه عمّه را می زدند محکم تر سر که از نی به زیر می افتاد محمل عمه گیر می افتاد