مَهدویّت
⚠️برای مطالعه مطالب بعد و قبل این موضوع روی هشتک بالا کلیک کنید. 🔻یاران عاشورا، بی‌بهانه‌اند. بر سر جان چانه نمی‌زنند و در هر چه امامشان می‌گوید و می‌خواهد، تردید روا نمی‌دارند. در هنگام نبرد، چونان پروانه، گرد امام(علیه السلام) می‌چرخند و جان خویش را سپرش می‌سازند. ارادت اصحاب ابا عبدلله (علیه السلام) به آن حضرت، از مرز محبت های معمولی به مراتب فراتر رفته است، به گونه ای که در مقابل آن بزرگوار خود را فراموش کرده و از جان و مال و آبروی خویش می گذرند. 🔻جلب رضایت آن بزرگوار برای ایشان از همه چیز عزیزتر است. برای خوشنودی ایشان بزرگترین ایثارها را به آسانی انجام می دهند. بر اساس روایات همین ویژگی، در جان و روح صحابه‌ی حضرت امام مهدی(علیه السلام) نیز وجود دارد. آنان آگاهانه با امام خویش همراه و هم‌گام می‌شوند و در لحظه‌های هول و خطر، عاشقانه و صادقانه به میدان می‌آیند و خندان و شكوفا، چون صحابه‌ی كربلا، از حریم دین دفاع می‌كنند [1]. این نوشتار بر آن است که متون دینی را برای یافتن بخشی از مشابهت این دو دسته یاران بررسی کند. دلدادگی، بی بهانه بودن 🔻در شب عاشورا امام حسین (علیه السّلام) همه اصحاب خود را جمع كرد، پس از حمد و ثناى الهى، به آنها رو كرد و چنین فرمود: «همانا من یارانى بهتر از شما، و خاندانى بهتر و نیكوتر از خاندانم نمى‏شناسم، خداوند از ناحیه من به همه شما پاداش نیك عنایت فرماید. اكنون پرده تاریكى شب همه جا را فراگرفته است، آن را مرکب خود قرار دهید و شبانه (بدون شرم) بروید، هر یك از شما دست یكى از خانواده مرا بگیرد، و از اینجا پراكنده و دور شوید، مرا تنها با این دشمنان باقى گذارید، زیرا آنها تنها به من كار دارند. [2] » در این موقعیت اصحاب خاص ایشان پاسخ هایی می دهندکه نشانه ی ارادت خدشه ناپذیر به مولایشان است: 🔻مسلم بن عوسجه چنین می گوید: «آیا ما تو را این گونه رها كنیم و از اینجا برویم؟ با اینكه دشمنان گرداگرد تو را احاطه كرده‏اند، نه به خدا سوگند، خداوند هرگز مرا چنین ننگرد، من در اینجا هستم تا نیزه‏ام را در سینه دشمنان بشكنم، و تا شمشیر در دستم هست، آنها را با شمشیرم بزنم، و اگر بدون اسلحه شدم با پرتاب سنگ با آنها نبرد مى‏كنم، من از تو جدا نشوم تا در ركاب تو كشته شوم.» 🔻امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: «(یاران مهدی) برای تبرّك و فرخندگی، دست خویش را به زین اسب امام می کشند و بدین سان تبرّك می‌جویند. او را در میان می‌گیرند و جان خویش را ـ در جنگ‌ها ـ پناه او می‌سازند، و هر چه را اشاره كند، با جان و دل انجام می‌دهند. آن ها در فرمانبردارى از امام بیش از كنیز نسبت به آقایش پافشارى دارند... آنها ادعاى شهادت دارند و تمنا می كنند كه در راه خداوند كشته شوند. شعار آنان اینست: اى خون‏خواهان حسین! » 🔻پس از مسلم، سعید بن عبداللّه حنفى برخاست و گفت: «نه، به خدا سوگند اى پسر رسول خدا! هرگز تو را رها نمى‏كنیم تا اینكه خدا بداند (و شاهد باشد) كه سفارش رسولش محمّد (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) را در باره تو حفظ كردیم، و اگر من بدانم كه در راه تو كشته مى‏شوم، سپس زنده مى‏گردم، بار دیگر كشته مى‏شوم، سپس زنده شده و سوخته مى‏شوم و بعد از آن خاكسترم را بر باد مى‏دهند، و هفتاد بار با من چنین خواهند كرد، از تو جدا نگردم تا در ركاب تو كشته شوم، تا چه رسد به اینكه كشته شدن، تنها یك بار است، و پس از آن به كرامت و عزّت مى‏رسم كرامت و عزّتى كه ابدى و فناناپذیر است. [3] » 📚پی نوشت: 1. محمدرضا سنگری، یاران دو انقلاب، ماهنامه موعود، شماره 72 و جواد سلیمانی، نگاهی به ویژگی‌های اصحاب سیدالشهداء، مجله معرفت 2. غم نامه كربلا (ترجمه االهوف على قتلى الطفوف)، ص 114 3. سعید بن عبدالله سر انجام در هنگام نماز اباعبدالله، جانش را سپر تیرها كرد. هر تیری كه به قصد عضوی از اعضای امام از كمان رها می‌شد، سعید،همان عضو خویش را رویاروی تیر قرار می‌داد و در پایان نماز امام با بدنی كه تیرها آن را پوشانیده بود،مقابل حضرت افتاد و امام، گرمای محبت خویش را به پیشانی‌اش بخشید و بهشت و دیدار پیامبرش را مژده داد. (عج) 🔶 برای دیگران ارسال کنید ╭─-┅═ঊঈ⚫️ঊঈ═┅-─╮ @mahdaviyatfarhang❣ ╰─-┅═ঊঈ⚫️ঊঈ═┅-─