🔻 راز فقر در ایران ثروتمند
با ارائه دکتر سیدیاسر جبرائیلی
🔹مقدمه: از کتابهای بیخاصیت تا لمس واقعیت اقتصادی
دکتر جبرائیلی در آغاز سخنرانی تأکید میکند که باید از کلیشههای پیچیده و کتابهای بهظاهر علمی اما بیاثر فاصله گرفت و واقعیت اقتصادی ایران را لمس کرد. او میگوید بسیاری از کسانی که وضعیت کنونی را پدید آوردهاند، با ارائهٔ نسخههای اقتصادی در چارچوب «کلیات ابوالبقا» و فرمولهای ظاهراً تخصصی، سیاستمداران و مردم را مرعوب کردهاند. پیامد این نسخهها، مشکلات اقتصادی و معیشتی امروز است و برای درک عمق فاجعه، باید نگاه واقعبینانهای به سیاستهای اعمالشده داشت.
🔸مروری کوتاه بر استعمار و اهداف همیشگی آن
از نظر تاریخی، استعمار همیشه دو هدف عمده داشته است:
1️⃣. غارت منابع
2️⃣. و تصرف بازار مستعمره
در هر دوره (استعمار کهن، استعمار نو و استعمار فرانو)، ابزارها عوض شدهاند؛ اما این دو هدف تغییر نکردهاند. در استعمار کهن، از اشغال نظامی بهره میبردند؛ در استعمار نو، دیکتاتورهای بومی دستنشانده را به قدرت میرساندند و اکنون در استعمار فرانو، با ابزار سازمانهای مالی بینالمللی نظیر صندوق بینالمللی پول (IMF) و بانک جهانی، بستههای سیاستی «نئولیبرالی» را تحمیل میکنند.
نئولیبرالیسم یک سهگانهٔ مقدس دارد:
1️⃣. خصوصیسازی
2️⃣. آزادسازی قیمتها (ازجمله نرخ ارز)
3️⃣. کاهش مخارج عمومی دولت
اجرای این سیاستها در کشورهای هدف، همان دو مقصد استعماری را محقق میکند:
1️⃣. صادرات مواد خام
2️⃣. واردات کالاهای ساختهشده از خارج
🔹سیاستهای ارزی و پیامدهای خامفروشی
دکتر جبرائیلی مهمترین سیاست تحمیلی را «آزادسازی نرخ ارز» میداند. بر اساس الگوی تجویزی IMF، نرخ ارز باید در بازار و طبق عرضه و تقاضای صادرکنندگان و واردکنندگان تعیین شود. در ایران، از دههٔ ۱۳۶۰ به بعد، اجرای برنامهٔ تعدیل ساختاری سبب شد نرخ ارز بهجای مدیریت دولتی، به بازار سپرده شود؛ در نتیجه چند نرخی شدن ارز (دولتی، نیمایی، آزاد) شکل گرفت.
این فرایند، به تولیدکنندگان ضربههای متعددی وارد کرده است:
1️⃣. گرانشدن مواد اولیهٔ وارداتی بهسبب جهش نرخ ارز.
2️⃣. گرانشدن مواد اولیهٔ داخلی (نفت، فولاد، پتروشیمی) چون دولت قیمت آنها را «جهانی» و برمبنای دلار محاسبه میکند.
3️⃣. کاهش قدرت خرید مردم و درنتیجه کوچکشدن بازار داخلی برای تولیدکننده.
🔸 کنترل نقدینگی یا تضعیف تولید؟
جریان نئولیبرال علت تورم را صرفاً «رشد نقدینگی» معرفی کرده و راهحل را در عدم تزریق نقدینگی به تولید، افزایش نرخ سود بانکی و کاهش هزینههای دولت خلاصه میکند. حالآنکه بهگفتۀ جبرائیلی، در ایران نهتنها قدرت خرید نقدینگی به دلار مرتباً افت کرده، بلکه کمبود سرمایه در گردش موجب تعطیلی واحدهای تولیدی و رکود در شهرکهای صنعتی شده است.
درحالیکه ۸۷٪ واردات ایران کالای واسطهای و سرمایهای است، افزایش نرخ ارز، تولیدکننده را زمینگیر میکند و قدرت خرید مردم هم سقوط کرده است. از سوی دیگر، عدم دسترسی به وام (بهبهانه کنترل تورم) بحران نقدینگی در صنایع را تشدید کرده است.
🔹 رانت پررنگ در بالادست: سودهای نجومی و معافیتهای مالیاتی
دکتر جبرائیلی اشاره میکند که شرکتهای پتروشیمی و فولادی، بهرغم فروش بالای قیمت جهانی در بازار داخل، از پرداخت مالیات هم معافاند. این شرکتها سالانه دهها هزار میلیارد تومان سود خالص دارند و مالیاتی نیز نمیپردازند. در مقابل، دولت که بزرگترین مصرفکنندهٔ کشور است و باید آموزش، بهداشت، زیرساخت و رفاه عمومی را تأمین کند، بهدلیل کاهش سهمش از تولید ناخالص داخلی و کسری مداوم بودجه، روزبهروز ضعیفتر میشود. این همان فرایندی است که اقتصاد ایران را به «صادرکنندهٔ مواد خام» و «واردکنندهٔ محصولات ساختهشده» تبدیل کرده و استعمار فرانو را بهشیوهای ظریف و «علمینما» پیش میبرد.
🔸راهکارها و تجربۀ تاریخی ایران
در سال ۱۳۷۴، دولت ایران بهدلیل شورشهای ناشی از گرانی، موقتاً سیاست «تثبیت نرخ ارز» و «پیمانسپاری ارزی ۱۰۰ درصدی» را اجرا کرد. نتیجهٔ آن، کاهش چشمگیر قیمت کالاهای اساسی و مهار تورم بود. جبرائیلی تأکید میکند که امروز نیز بازگشت به سیاستهای مشابه امکانپذیر است و دولت میتواند با:
1️⃣. تکنرخی کردن ارز و الزام تمامی صادرکنندگان به فروش ارزشان با نرخ مشخص به بانک مرکزی
2️⃣. حذف قیمتگذاری دلاری برای فروش داخل (فولاد، پتروشیمی و سایر منابع ملی)
3️⃣. ممنوعیت اسکناسهای خارجی بهعنوان ابزار پسانداز و مبادله و مقابله با جریان دلاریسازی اقتصاد
4️⃣. اعمال اقتدار حاکمیتی در کنترل جریان ارز و قیمتگذاری،
5️⃣. حمایت واقعی از تولید و پر کردن ظرفیتهای خالی واحدهای صنعتی،
از این سیکل معیوب تورم، رکود و خامفروشی خارج شود