▪️آقا سلام، روضه مادر شروع شد
باران اشک های مکرر شروع شد
▪️آقا اجازه هست بخوانم برایتان
این اتفاق از دم یک در شروع شد
▪️تا ریشه های چادر خاکی مادرت
آتش گرفت،روضه معجر شروع شد
▪️فریادهای مادر پهلو شکسته ات
تا شد فشار در دو برابر شروع شد
▪️این ماجرا رسید به آنجا که نیمه شب
بی اختیار گریه حیدر شروع شد
▪️وقتی رسید قصه به اینجای شعر من
ایام خانه داری دختر شروع شد .....
▪️دختر رسید تا خود آن لحظه ای که ظهر
یک ماجرا به قافیه سر شروع شد
▪️در روضه های آل عبا قد کشیده ام
این خانواده را ز ازل برگزیده ام
▪️همچون کبوتری که به دنبال دانه است
هرجا که روضه ای شده بر پا پریده ام
▪️این جا گدا شدن به خدا اوج عزت است
این را من از کلام سلیمان شنیده ام
▪️من اهل روضه ام به دعاهای مادرم
گفته تو را برای همین پروریده ام
▪️دست خودم نبوده که اینجا نشسته ام
ممنون لطف بانوی قامت خمیده ام
▪️لبخند من به عرش خدا میرسد اگر
زهرا بگویدم که تو را من خریده ام
▪️یا فاطمه به چادر تو میدهم قسم
با گریه بر شماست به جایی رسیده ام
▪️از برکت همین دههٔ فاطمیه است
عمری به زیر بیرقتان آرمیده ام
http://eitaa.com/mahdi313com