🔥 امروز خطاب به رمضان این غزل رو گفتم. بر آمدی و دو عالم، بهار شد ز ورودت سپهرِ شب به سر آمد چو ذوالجلال، گشودت رسید مژده‌ی مستی به اضطرابِ خُماران مَشامِ میکده پر شد ز بوی جان، به سرودت سحر به بَزمِ ضیافت تو را رسولِ ستوده چهل مدالِ شرافت بداد و جمله ستودت شرابِ قُرب، چشیدم ز آیه‌های جمالت حدیثِ وصل، شنیدم ز هر رکوع و سجودت شبی که شمعِ حضورت بسوخت نیمه‌ی قدش نسیمِ حُسن و کرَم می‌وزید گِردِ وجودت شبی ردای عبادت سیاهِ ساقیِ کوثر ضمیرِ روشنِ خوبان خرابِ قدرِ کبودت مرا حواله‌ی لطفت مقیمِ کعبه‌ی شش‌پر نمود و زهرِ فراقم چشاند، بانگِ فرودت بر آستانِ اجابت سخن یکی زدم ای دل خوشا دعای فرج شد تمامِ گفت ‌و شنودت صبا بگفت بخندم به یُمنِ عید و ندانست ز لب ربوده تبسّم، شَرارِ داغِ نبودت ز دستِ کوتهِ «سلمان» فغان که کار نیامد مگر همی بفرستد به اشکِ چشم، درودت ۱۴۰۲٫۲٫۱ ↙️ https://eitaa.com/joinchat/473956552Cf826cf13b0