و این تازه یعنی تو، راهی هستی، در راه هستی و برای این که اهل این راه شوی باید رفت و رفت... «طیباً لخلقنا و طهاره لانفسنا و تزکیه لنا و کفّارة لذنوبنا»
اگر می خواهی در راه بمانی باید حرکت کنی، درجا زدن، دورت می کند و عقبت می اندازد، دل که به راه بسپاری، خود می گویدت که چون باید رفت، راه تو را با خود خواهد برد کافی است جاری شوی... آنان که سبک بارترند و سنگینی تعلقات را کوله بار راه نکردهاند، آنان که نحیفترند و سبک حالتر، آنان که ورزیدهترند و دلدادهتر... آنان در راه جاری ترند و کاری تر و روان تر.
همه می روند تا خود را به دیار یار برسانند؛ جاده می رود؛ زمان می رود؛ زمین می رود، آن پیرزن نشسته بر ویلچر، آن پیرمرد عصا به دست، آن کودک در آغوش مادر، آن یکی نشسته در کالسکه، آن یکی خوابیده در سبد پلاستیکی میوه _ که بر زمین کشیده میشود_ همه میروند، حتی آن گوسفند قربانی _که با پای خود تا قربانگاه می رود_ همه میروند و تو... تو هنوز مانده ای در خوف و رجا، مانده ای در بیم این که تو کجا و اینجا و اینها؟! و مانده ای در امید به کرامت و بزرگواری و لطافت و محبت و عطوفت این خاندان... که «عادتکم الإحسان و سجیَّتکم الکَرم»!
وقتی شما صراط باشید و سبیل _«انتم الصراطُ الأقوم»_ ما می شویم ابن السبیل ها! ما می شویم در راه مانده ی شما، سائل شما، پناهنده ی شما، متمسک و متوسل به شما، وقتی شما دلیل هستید و سبیل؛ ما می شویم أبناء الدلیل و أبناء السبیل!
و کدام طریق از این صراط، هموارتر، نزدیک تر، سهل تر، سریع تر، مطمئن تر، زیباتر، دوست داشتنی تر؟ «طریق الحسین!» کدام کشتی از این امن تر و رساندنی تر و محکم تر؟ «سفینه الحسین!» کدام چراغ از این روشن تر و شفاف تر و نورانی تر؟ «مصباح الحسین!» کدام محبت از این شیرینتر، دلچسبتر، آرام بخشتر، روح نوازتر، کاملتر، دلرباتر و بالابرندهتر؟ «حب الحسین!»
شکر خدا را که در پناه حسینم
گیتی ازین خوبتر... پناه ندارد!
#حبالحسین_یجمعنا
#مهدی_عسگری🇮🇷
@MahdiAsgari133