🌸سید از همان اوایل که شنید تکفیری ها تهدیدی برای حرم عقیله بنی هاشم (ع) هستند، در حال و هوای خودش نبود. به کل تغییر کرده بود، اینکه موفق به رفتن شد. می گفت : تا زمانی که زنده هستم نمی گذارم که حضرت زینب (س) دوباره اسیر دست تکفیریها شود.
💔بی تاب بود و گریه می کرد، نیمه شب ها گریه امانش را می برید و گویا دیگر پای ماندن و دیدن صحنههای جنگ را از دور نداشت.
❄️بهمن سال ۹۱ اولین ماموریتش بود که هیچ کسی از آن اطلاعی نداشت و بعد از دو ماه برگشت. برای رفتن دوباره خیلی تلاش کرد و آنقدر پافشاری کرد که دوباره اعزام شد. و ماموریت دومش هم تیر ماه ۹۲ بود که در آن ماموریت به آرزوی دیرینه اش رسید.
🌙شب قبل از دومین ماموریتش من به دور از چشم سید، گوشه دنجی پیدا کرده بودم و آرام آرام گریه می کردم، ناگهان دیدم جلو من نشسته و اشک های بی تابی من را نظاره میکند، گفت : خانم اگر شما راضی نیستی حرفی نیست من نمی روم.
😔گفتم : گریه من فقط از دوری و ندیدنت هست، دلم تاب ندیدنت را ندارد، دلتنگی هایم هزاران هزار فرسنگ است.
گفت: به قلبت رجوع کن همانطور که من در قلب تو لانه ای با همه عشقت دارم، تو هم در قلب من هستی و تا بی نهایت عشق این دنیا دوستت دارم و به یادت هستم.
#شهید_سید_مهدی_موسوی🕊
#رجانیوز📲
🌱
@mahdihoseini_ir |
#آقا_مهدی