می گفتند استاد دانشگاه است و فلسفه درس میده. توی جبهه ترکش پایش رو قطع کرد و خون ریزی شدیدی داشت. کسی کاری نمی تونست بکنه. گفت : این بیسکویت ها که توی صبحگاه می دادند... پیش خودم فکر کردم بیسکویت می خواد چیکار توی این وضعیت؟ گفت : من یک باریکی اش رو بردم برای دخترم، اشکال نداره. گفتم : سهمیه خودت بوده. گفت : آره گفتم : اِن شاءالله که اشکال نداره. ...! 🌱| @mahdihoseini_ir