🚨 ‌اگر بچه‌ی کوچکی اطرافتان دارید این متن را نخوانید! ‌ دارد دو سال می‌شود که خدا یک برادرزاده‌ به زندگی‌ام اضافه کرده است. یکی دو هفته‌ای هم می‌شود که یاد گرفته بگوید ‏«عمو» من را البته هرکسی هر نوعی دلش بخواهد صدا می‌زند. در خیابان غریبه‌ها به حرمت رنگ مشکی عمامه صدایم می‌زنند ‏«سید» و طوری صدایم می‌زنند که انگار سال‌هاست مرا می‌شناسند! در همان خیابان کسی به منِ حج‌نرفته ‏«حاج‌آقا» می‌گوید و کسی جایی دیگر لفظ ‏«آقا» پیش از ‏«سید» می‌آورد و دوچندان ادب می‌کند. اما فقط یک نفر است که مرا نه آنطور که دوست دارد بل آن‌طور که من دوست دارم صدایم می‌زند! پسرکی دو ساله که وقتی ‏«عمو» از بین لبان قرمز و دهان کوچکش خارج می‌شود، من همان لحظه قهرمان رالی داکار می‌شوم! من انگار وسط مهم‌ترین مسابقه‌ی جام‌جهانی پاس خداداد‌ عزیزی را گل زده‌ام به استرالیا! انگار رضازاده می‌شوم و یاابالافضل‌گویان وزنه را روی سرم می‌گیرم و چندثانیه سرم را با لبخند تکان می‌دهم تا به مدال طلا برسم! ‌ پسرک وقتی صدایم می‌زند ‏«عمو» دنیا را به من می‌دهند! و فقط خدا نکند که کیف کودک کوک نباشد، که همان دنیا روی سرم خراب می‌شود! وقتی دست و پایش به جایی می‌خورد و کبود می‌شود دست و پای من درد می‌گیرد! وقتی خوب نباشد هیچکدام ما خوب نیستیم! او یک نفر است اما وقتی درد دارد همه‌ی اهل خانه‌‌ی ما و همسایه‌ها و فامیل ما، هرکس که خنده‌هایش را، شیرین‌بازی‌هایش را دیده باشد، غم دارد، درد دارد! نوشته بود ‌‏«طی ۳ هفتۀ گذشته سه هزار کودک در به شهاادت رسیده‌اند..» ‌ 🇵🇸 ‌@mahdihoseini_ir🥀🕊