🌹حضرت بهشت 🔺امروز تصمیم گرفته بودم که ذهنم را به جای مشغول کردن به خیال‌های متعفن، معطر کنم به عطر یاد خدا. 🔺می‌خواستم رها شوم از بندهای محکمی که وجودم را به زمین بسته و مرا از آسمان محروم کرده بود. 🔺خدا را شکر که نگاه لطف تو به من دوخته شد و کمی از طعم آسمانی زندگی کردن را چشیدم. 🔺امروز سبک بودم، گویی پاهایم بند زمین نمی‌شد، دنیا با یاد خدا برایم شده بود خود بهشت؛ 🔺ولی آقا! ‌می‌ترسم که فردا دوباره از یاد خدا غافل شوم و احساس زندگی در جهنم به سراغم بیاید. 🔺دستت را روی قلبم بگذار. چند لحظه‌ای نگه دار. می‌خواهم گرمای دستت را احساس کنم. 🔺با گرمای دست تو همیشه می‌شود در خنکای بهشت نفس کشید و آسمانی زندگی کرد. وقتی که دستت را روی قلبم احساس می‌کنم، هیچ میلی به دنیا در دلم نمی‌ماند. مرا رها نکن! شبت بخیر حضرت بهشت! ✍محسن عباسی ولدی @mahdimontazeremast