﷽ 🎇🌇 نوروز (۲۴): 🌇 پیوند نوروز با بد حجابی: هجوم به حوزه علميه قم در رأس سياست ضد دينى استعمار بود و آية اللّه حائرى كه در رأس حوزه علميّه قم به‏عنوان بنيانگذار اين مجمع علمى بزرگ قرار گرفته بود، بيشتر از همه كس بر اين نهاد علمى بيم داشت و همواره چون نگهبانى بيدار بود و چون بر ماهيّت رضا خان و تهى بودن او از وجدان انسانى آگاه بود، در مقابل ماجراجويى او آگاهانه عمل مى‏كرد. داستان هجوم رضا خان به قم به بهانه بى‏احترامى به خانواده‏اش نمونه‏اى از اين موضعگيرى آگاهانه است. از قديم الايام تا به امروز مرسوم بوده [و هست‏] كه غالبا مردم به هنگام تحويل سال نو در اماكن متبرّكه به سر مى‏برند و آن را به فال نيك مى‏گيرند. عيد نوروز سال 1306 ق مصادف بود با 27 ماه مبارك رمضان 1346 ق و زوّار بسيارى از نقاط مختلف به سوى شهر قم روى آوردند تا هنگام تحويل را، در حرم حضرت معصومه (س) بگذرانند. به قدرى جمعيّت و ازدحام در صحن و حرم و رواقها بود كه جاى سوزن انداختن نبود. اعضاى خانواده پهلوى كه همسر رضا شاه (مادر محمد رضا) جزء آنها بود به قم‏ آمده، در غرفه بالاى ايوان آيينه، بدون حجاب كامل نشسته بودند، و اين بطورى جلب نظر مى‏كرد كه صداى اعتراض مردم از هر سو بلند بود و اين طرز حضور در چنين مكان مقدس را بى‏احترامى نسبت به حضرت معصومه (س) مى‏دانستند، ولى هيچكس جرأت نمى‏كرد قدم پيش بگذارد و به آنها تعرض نمايد. در همين موقع هم سيّد ناظم واعظ كه مشغول وعظ در مسجد جنب حرم بود مردم را تهييج نمود كه امر به معروف و نهى از منكر حكم مى‏كند كه مردم جلوگيرى نمايند. خبر به حاج شيخ محمد تقى بافقى رسيد و او به خانواده دربار پيغام فرستاد كه شما اگر مسلمان هستيد نبايد با اين وضع در اين مكان مقدس حضور يابيد و اگر مسلمان نيستيد باز هم حق نداريد در اين مكان حضور يابيد. پيام مؤثر واقع نشد. حاج شيخ محمد تقى شخصا به حرم آمد و سخت به آنان اعتراض نمود و از آنها خواست كه سر و صورت خود را بپوشانند يا از آنجا خارج شوند. در اين وقت غوغايى برخاست خانواده پهلوى فورا به منزل توليت رفته از آنجا با تلفن به رضا شاه خبر دادند و او فورا به سوى قم حركت كرد و دستور داد يك دسته سرباز پشت سر او حركت كند. پس از چند ساعت به شهر قم رسيد و مستقيما وارد صحن حرم شد. چند نفر طلبه را كه در آن حول‏وحوش بودند، شلّاق زده وارد حرم شد. چند نفرى را هم در جوار قبر حضرت معصومه عليها السّلام با عصا و لگد مضروب نمود. فرستاد حاج شيخ محمد تقى را هم دستگير كرده به تهران فرستادند و تحويل زندان شهربانى تهران دادند و او را همچنان در حبس نگه داشتند تا پس از پنج ماه كه آية اللّه حاج شيخ عبد الكريم حائرى يزدى خواستار آزادى وى گرديد. آية اللّه حائرى با همه صبر و استقامتى كه در مقابل حوادث تلخ و ماجراجوييهاى رضا خان در حوزه‏ها از خود نشان داده بود ديگر در قضيّه كشف حجاب تاب و تحمّل از كف داد و از شدّت ناراحتى، نماز جماعتى را كه اقامه مى‏كرد، به آية اللّه سيد صدر الدين صدر واگذار نمود و دروس خود را نيز تعطيل كرد. در همين روزها بود كه جلسه‏اى با حضور ايشان و عده‏اى از مردم تهران برقرار شد. آية اللّه حائرى در اين جلسه مردم را براى مقاومت و ايستادگى در مقابل برنامه‏هاى ضد دينى حكومت، ترغيب كرد و آنگاه كه از او درباره تكليف شرعى‏شان در مقابل كشف حجاب نظر خواستند، درحالى‏كه از شدّت ناراحتى چشمهايش سرخ شده بود، به رگهاى گردنش اشاره كرد و چنين گفت: مسأله دين است، ناموس است، تا پاى جان بايد ايستاد، و پس از آن طى تلگرافى به رضا خان خشم خود را نسبت به عملكردهاى خلاف شرع او ابراز داشت. اما رضا خان كه از فرهنگ و انسانيّت بويى نبرده بود، حامل نامه را دستگير و در تهران زندانى كرد و تلگرافى تهديدآميز و توأم با تحقير در جواب تلگراف ايشان ارسال داشت. ■ (پيكار با منكر در سيره ابرار، ج‏1، ص: 115). ................................... 💥 ﷽ 《 وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ ۖ وَ أَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَ آتِينَ الزَّكَاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ۚ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا》. (احزاب / ۳۳) ● ترجمه: و (شما زنها) در خانه‌های خود بمانید، و همچون دوران جاهلیّت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و رسولش را اطاعت کنید؛ خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.