هدایت شده از منبع
Saeid: دست نوشته ای زیبا از حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: در سنّ چهارده‌ سالگی موفّق شدم مدّتی در مشهد رضوی برای زيارت آن حضرت و استفاده از درس اساتيد ادبيّات مشهد، ساکن آن ديار شوم و در ضمن، خدمت استاد بزرگ اخلاق حاج شيخ محمّدحسن مولوی قندهاری که با پدرم عقد اخوّت بسته بودند و مرا برادرزاده صدا ميزدند، رسيدم. مرحوم آیت‌اللّه مولوی رحمة اللّه علیه زحمت بسيار کشيده بود و دائم در حال مراقبه و توجّه بود. طريقش صحيح، زبانش فصيح و لهجه و بيانش صريح بود. راه‌رفته بود و دل از غير رُفته. درجاتش عالی و متعالی باد... از جمله سفارشات آن بزرگ‌مرد الهي، این بود که يکی از چهارده معصوم مخصوصاً حضرت بقيةاللّه را در اعمال عبادی خويش شريک کنيم و من نميدانستم اين كار چگونه است تا اين كه به اين داستان برخورد كردم كه سلطاني براي شكار بيرون شد. به دجله رسيد. مرد فقيری را ديد که زار و نزار و خسته و نااميد، کنار تور ماهی‌گیری‌ خود نشسته است. از او تفقّد کرد و گفت: «پيرمرد! چرا ماهی نميگيري؟» پيرمرد در جواب گفت: «از صبح هرچه تور انداختم حتّی يک ماهی هم در تور من نيامد.» سلطان به ذکاوت، دريافت که روزنه‌ی رزق ماهی‌گير، تنگ است و بهره ای ندارد. فرمود: «تور، باز بيفکن به شراکت که نيمی از من و نيمی از تو.» پيرمرد که سلطان را نمي شناخت گفت: «از صبح، بسيار تور انداختم و يک ماهی هم صيد نکردم.» سلطان گفت: «ضرری که ندارد؛ يک تور به شراکت بينداز.» پيرمرد برخاست و توری به شراکت انداخت؛ تور ماهيگير پر شد از ماهي های بزرگ و کوچک و فراوان صيد کرد و خوشحال شد. پادشاه گفت: «حال، نيمی از صيد، از آنِ من است و نيمی از آنِ تو.» پيرمرد گفت: «قبول است.» سلطان گفت: «من نيمه‌ی خويش به تو بخشيدم. همه‌ی ماهی‌ها از آنِ تو باشد.» پيرمرد خوشحال شد و با دستی پُر به منزل رفت. فردا دو مأمور از طرف سلطان به دنبال مرد فقير آمدند و مرد را به حضور سلطان بردند. چشم پيرمرد که به سلطان افتاد سلطان را شناخت و گمان کرد که برای نيمه‌ی صيد، او را احضار کردهاند؛ بلافاصله گفت: «قربان! ماهي های شما حاضر است؛ کسی را بفرستيد تا تقديم کنم.» سلطان گفت: «ای مرد صياد! ما ديروز با هم شريک شديم. با اينکه من نيمه‌ی صيد خود را به تو بخشيدم، امّا ديشب به خود ميگفتم که شريک سلطان را وضع و روزي، بهتر از اين بايد؛ حال که ما را در کار، شريک کردی و شريک سلطان شدي، زندگی بهتری بايد داشته باشي.» سلطان دستور داد تا وسایل آسايش زندگی بسيار بدو بخشيدند و شاد و مسرور، مرخّص شد. 👈حال چنين است که عمل و عبادتی که حضرت بقيةاللّه علیه السلام در آن شريک باشد، کَرم و عنايت آن بزرگوار کمتر از سلطان و سلاطين ظاهری نيست و کرم بسيار خواهد نمود و خدای امام زمان علیه السلام هم به اين نيّت خير، جزای نيکو و بسيار خواهد داد.