🌷 از خاطرات جنگ تحمیلی
⭕ تک تيرانداز را صدا زدم
گفتم: اوناهاش، اونجاست، بزنش!
اسلحه اش را برداشت،
نشانه گرفت،
نفسش را حبس كرد،
ولی ناگهان اسلحه اش را پايين آورد!
گفتم: پس چرا نزدی؟
گفت: داشت آب می خورد...
🪧#مرام_علوی
🪧#یاحسین
☆ــــــــــــــــــــ
https://eitaa.com/mahdixxv