َ الفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَ الفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً وَمَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ.✨ 🔭 تفسیر: شرح و تفسیر هیجده اندرز مهم از آنچه درباره سند این کلمات حکمت آمیز آورده ایم استفاده مى شود آنچه مرحوم سیّد رضى در اینجا آورده به صورت پراکنده در خطبه یا خطبه هایى بوده است در حالى که از روایات کافى و آنچه در کتاب تمام نهج البلاغه آمده بر مى آید که اینها در کنار هم بوده است; ولى در هر صورت به نظر مى رسد اینها مواعظ مختلفى و هر یک درباره موضوع جداگانه اى است و جمع آنها در یک عبارت دلیل بر آن نیست که همه پیوند نزدیک با یکدیگر دارند. در هر حال نمى توان انکار کرد که هر جمله اى از این جمله هاى هیجده گانه در عبارت کوتاهى درس بزرگى درباره زندگى سعادت بخش به ما مى دهد و سزاوار است انسان بارها و بارها در طول زندگى بر آنها مرور کند و پیام آنها را با گوش جان بشنود. ازاین رو ما هر یک را جداگانه با شرح کوتاهى براى پى بردن به عمق کلام امام(علیه السلام)همراه سازیم. نخست مى فرماید: «هیچ مال و سرمایه اى پردرآمد تر از عقل نیست»; (لاَ مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ). «أعْوَد» یعنى پردرآمدتر و نافع تر. مى دانیم امتیاز انسان بر حیوانات در عقل است که مى تواند سرمایه هاى معنوى و مادى را به سوى او سوق دهد. چه بسیارند کسانى که ثروت هنگفتى از پدر به آنها رسیده و بر اثر ضعف عقل در مدت کوتاهى آن را دست داده اند و در مقابل، کسانى که زندگى مادى خود را از صفر شروع کرده اند; اما بر اثر عقل و درایت پس از مدت کوتاهى سرمایه فراوانى از طریق حلال گردآورى نموده اند. در مورد سرمایه علم و دانش و اخلاق نیز چنین است. امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «لَیْسَ بَیْنَ الاْیمانِ وَالْکُفْرِ إلاّ قِلَّةُ الْعَقْلِ قیلَ وَکَیْفَ ذاکَ یَابْنَ رَسُولِ اللّهِ؟ قالَ إنَّ الْعَبْدَ یَرْفَعُ رَغْبَتَهُ إلى مَخْلُوق فَلَوْ أخْلَصَ نیَّتَهُ لِلّهِ لاَتاهُ الَّذى یُریدُ فى أسْرَعَ مِنْ ذلِکَ; فاصله میان ایمان و کفر همان کم عقلى است. عرض کردند: اى فرزند رسول خدا(صلى الله علیه وآله) این امر چگونه است؟ فرمود: گاهى انسان خواسته خود را از مخلوقى مى طلبد در حالى که اگر نیتش براى خدا خالص بود همان خواسته در مدتى کوتاه تر به سراغش مى آمد». در دومین گفتار حکیمانه مى فرماید: «هیچ تنهایى وحشتناک تر از عُجب و خودبینى نیست»; (وَلاَ وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ). چرا که از یک سو مردم از افراد خودبین و خودخواه متنفرند و از آنها فاصله مى گیرند و از سوى دیگر افراد خودبین مردم را در حد لیاقت دوستى خود نمى بینند و برترى خیالى و وهمى، آنها را از مردم جدا مى سازد و به این ترتیب گرفتار تنهایى وحشتناکى مى شوند. از این رو در حدیثى که در کتاب شریف کافى از امام صادق(علیه السلام) آمده مى خوانیم: «مَنْ دَخَلَهُ الْعُجْبُ هَلَکَ; کسى که گرفتار خودبینى شود هلاک مى شود». در سومین نکته مى فرماید: «هیچ عقلى همچون عاقبت اندیشى نیست»; (وَلاَ عَقْلَ کَالتَّدْبِیرِ). منظور از عقل همان قوه ادراک است که انسان به وسیله آن کارهاى دنیا و آخرت خویش را نظام مى بخشد و به یقین، نتیجه هر کارى در پایان آن روشن مى شود; آنها که در فکر عاقبت کارها و نتیجه نهایى آن هستند، به یقین از همه عاقل ترند. در حدیثى مى خوانیم که شخصى نزد پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) تقاضاى اندرزى کرد. حضرت فرمود: اگر بگویم عمل خواهى کرد؟ عرض کرد: آرى! این سخن میان او و پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) سه بار تکرار شد و در پایان، پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)فرمود: «إنّى أوصیکَ إذا أنْتَ هَمَمْتَ بِأمْر فَتَدَبَّرْ عاقِبَتَهُ فَإنْ یَکُ رُشْداً فَامْضِهِ وَإنْ یَکُ غَیّاً فَانْتَهِ عَنْهُ; من به تو توصیه مى کنم هنگامى که تصمیم گرفتى کارى را انجام دهى در عاقبت آن بیندیش. اگر عاقبت نیکى دارد به دنبال آن کار برو و اگر گمراهى و ضلالت است از آن صرف نظر کن». در چهارمین نکته مى فرماید: «هیچ شخصیت و بزرگوارى همچون تقوا نیست»; (وَلاَ کَرَمَ کَالتَّقْوَى). این سخن برگرفته از قرآن مجید است که مى فرماید: «(إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاکُمْ); گرامى ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست». شخص با تقوا نه تنها نزد خداوند که نزد خلق خدا نیز گرامى و باشخصیت است، زیرا از انجام کارهاى زشتى که شخصیت انسان را در هم مى شکند خوددارى مى کند. امیر مؤمنان(علیه السلام) فرمود: «مِفْتاحُ الْکَرَمِ التَّقْوى; پرهیزگارى کلید شخصیت است». در پنجمین نکته مى فرماید: «هیچ همنشینى همچون حسن خلق نیست»; (وَلاَ قَرِینَ کَحُسْنِ الْخُلُقِ). زیرا حسن خلق جاذبه عجیبى دارد که همه را به سوى خود جلب و جذب مى کند. انسان هاى بداخلاق، از داشتن دوستان صمیمى محرومند د