[۷/۳۱،‏ ۱۷:۲۵] توجه:: *💠 به مناسبت میلاد امام موسی کاظم علیه السلام💠* *💠معرفی داروی کاظمیه💠* *🌹امام کاظم(ع) مبتلا به بیماری شدند و طبیبان داروهای مختلفی برای ایشان تجویز می کردند، امام فرمودند به کجا می‌روید، از این دارو که سید داروهاست استفاده کنید، هلیله و رازیانه و شکر در ابتدای تابستان سه ماه و در هرماه سه مرتبه و در ابتدای زمستان سه ماه و در هرماه سه مرتبه که به‌جای رازیانه، مصطکی جایگزین کنید، پس تا زمان مرگ مریض نخواهید شد.»* *📚 منبع: [ طب الائمه ابن بسطام ص۵۰ ]* *🔸تابستانه: هلیله، شکر، رازیانه* *🔹زمستانه: هلیله، شکر، مصطکی* ✅این داروی ساده امام کاظم علیه السلام - پیشگیری از انواع بیماری ها خصوصا سرماخوردگی ها(ساده، آنفولانزا و کرونا) است. همچنین در برخی بیماریهای صعب العلاج و *نزله* کاربرد دارد. ✅روش مصرف در زمان شیوع کرونا : ▪️جهت پیشگیری سه روز مستمر سپس ﻫﺮ ۶ ﺭﻭﺯ(۵+۱) ﯾﮏ ﻣﺮﺗﺒﻪ به اندازه یک نخود. ▪️در حین بیماری، روزانه مصرف شود. ▪️بهتر است یک ساعت قبل و یک ساعت بعد از آن چیزی خورده نشود، حتی آب. 📚 طب سنتی https://chat.whatsapp.com/HsapcLYYHqN3BTROProAua https://chat.whatsapp.com/EK4En13TUETARNgZKKFGMy [۷/۳۱،‏ ۱۷:۴۰] سیدجلال: *♦️بنده است يا آزاد؟* *(هجرت از گناه)* *🔻صداى ساز و آواز بلند بود. هركس كه از نزديك آن خانه مى‏ گذشت، مى‏ توانست حدس بزند كه در درون خانه چه خبرهاست؟ بساط عشرت و مى‏گسارى پهن بود و جام «مى» بود كه پياپى نوشيده مى‏شد.* *🔻كنيزك خدمتكار درون خانه را جاروب زده و خاكروبه‏ ها را در دست گرفته از خانه بيرون آمده بود تا آنها را در كنارى بريزد.* *🔻در همين لحظه مردى كه آثار عبادت زياد از چهره‏اش نمايان بود و پيشانى‏ اش از سجده‏ هاى طولانى حكايت مى‏ كرد از آنجا مى‏ گذشت، از آن كنيزك پرسيد:* *«صاحب اين خانه بنده است يا آزاد؟».* *- آزاد.* *🔻- معلوم است كه آزاد است. اگر بنده مى‏ بود پرواى صاحب و مالك و خداوندگار خويش را مى‏ داشت و اين بساط را پهن نمى‏ كرد.* *🔻ردوبدل شدن اين سخنان بين كنيزك و آن مرد موجب شد كه كنيزك مكث زيادترى در بيرون خانه بكند. هنگامى كه به خانه برگشت اربابش پرسيد: «چرا اين قدر ديگر آمدى؟».* *🔻كنيزك ماجرا را تعريف كرد و گفت:* *«مردى با چنين وضع و هيئت مى‏ گذشت و چنان پرسشى كرد و من چنين پاسخى دادم.»* *🔻شنيدن اين ماجرا او را چند لحظه در انديشه فرو برد. مخصوصا آن جمله (اگر بنده مى‏ بود از صاحب اختيار خود پروا مى‏ كرد) مثل تير بر قلبش نشست.* *🔻بى اختيار از جا جست و به خود مهلت كفش پوشيدن نداد. با پاى برهنه به دنبال گوينده سخن رفت. دويد تا خود را به صاحب سخن كه جز امام هفتم حضرت موسى بن جعفر عليه السلام نبود رساند.* *🔻به دست آن حضرت به شرف توبه نائل شد، و ديگر به افتخار آن روز كه با پاى برهنه به شرف توبه نائل آمده بود كفش به پا نكرد.* *او كه تا آن روز به «بشر بن حارث بن عبد الرحمن مروزى» معروف بود از آن به بعد لقب «الحافى‏» يعنى «پابرهنه» يافت و به «بشر حافى» معروف و مشهور گشت.* *🔻تا زنده بود به پيمان خويش وفادار ماند، ديگر گرد گناه نگشت. تا آن روز در سلك اشراف زادگان و عياشان بود، از آن به بعد در سلك مردان پرهيزكار و خداپرست درآمد.* *🔹مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (داستان راستان(1 و 2))، ج‏18، ص: 286-285- با ویرایش جزئی -* https://chat.whatsapp.com/GE1ZXsTcgZzFelL4WtqlzA